یادداشت همایون امامی در پی درگذشت فرسیو
سهراب هم رفت

همایون امامی در یادداشتی خاطرات و تجربه های مشترکش با سهراب فرسیو را روایت کرده است.
به گزارش ارتباطات و اطلاعرسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سهراب فرسیو پژوهشگر سینمای مستند که پژوهش آثار بزرگانی چون خسرو سینایی و محمدرضا مقدسیان را برعهده داشت 28 فروردین ماه بر اثر بیماری عروقی درگذشت.
در یادداشتی که همایون امامی مستندساز به مناسبت درگذشت این پژوهشگر منتشر کرده آمده است: «سهراب فرسیو، پژوهشگر جدی و ژرف نگر سینمای مستند ایران هم پر کشید و رفت. خبر را سارا دخترش برایم فرستاد. در فیس بوک. شروع دوستی امان باز می گردد به دورانی که روی کتاب « یک سرزمین، یک عشق، یک راه » کار می کردم. و یکی از کسانی که می بایدم در شناخت بهتر زنده یاد خسرو سینایی از او کمک می گرفتم همو بود که سالها بود جذب یک رنگی و صفای درون سینایی شده بود و از آنجا که خود هم از این قماش آدم بود جذب هم شده بودند؛ و سهراب شده بود پژوهشگر ثابت فیلمهای زنده یاد سینایی. به سراغش رفتم. به خانه اش و بر سفره¬اشان نشستم که همسرش در مهمان نوازی و محبت و یک رنگی دست کمی از او نداشت. یک رنگی و مهر و صفای وجودش خیلی زود جذبم کرد. دستاورد سهراب در کتاب، مقاله قرص و محکمی بود که از تسلط او بر دنیای هنر و نقاشی خبر می داد. سهراب برداشته بود و روان شاد سینایی را به لحاظ خلق و خو با « دلا کروا » یکی از نقاشان بزرگ فرانسوی مقایسه کرده بود. این و خلوص سهراب، دوستی و استحکام اطلاعاتی مقاله آنچنان بود که مرا واداشت بی هیچ درنگی کتاب را به او تقدیم کنم. آن هم با این عبارت: تقدیم به دوست نو یافته قدیمی سهراب فرسیو. که حقیقتا چنین نیز بود. دوست نویافته ای که تو گویی بیش از نیم قرن است از رفاقتمان می گذرد.
و حالا سارا از مرگ پدر می گوید. با بیماری عروقی در 28 فروردین ماه.
سهراب پژوهشگر واحد فرهنگ مردم تلویزیون بود. همان واحدی که از برنامه «فرهنگ و مردم » زنده یاد ابوالقاسم انجوی شیرازی به تلویزیون اسباب کشی کرده بود. و سخت و جدی و روشمند به کار گردآوری فرهنگ عامه می پرداخت. نوعی پژوهش مردم نگاری که آن زمان اصطلاحش هنوز رایج نشده بود. از آنجا هم به سینمای مستند رسید. به فیلم های مستندی که اندیشه مردم نگاری در سر می¬ پروراندند. طولی نکشید که نامش امضای معتبر پژوهش در سینمای مستند شد. فیلم های مستندی چون: « قصه کوتاهی چند هزار ساله »(1373)، « به کوه مهربان بیاندیش »(1373) هر دو ساخته زنده یاد خسرو سینایی، « آب و آبیاری سنتی در ایران»(63 – 1360) ساخته روانشاد محمدرضا مقدسیان و فیلمهای بسیار دیگری که اندوه رفتنش حافظه ام را از یاری باز داشته است.
رابطه من و سهراب بعد از انتشار رمانی که او با عنوان « گالیسا کی می رسد باران؟ » منتشر کرد رو به کاهش نهاد آنقدر که پس از چند سالی قطع شد. وقتی کتابم منتشر شد هر تلاشی از جانب من برای دستیابی به او و ارسال نسخه ای از کتاب بی نتیجه ماند. شاید او همانطور که سارا برایم نوشته است در وضعیت جسمانی مساعدی نبود و گویا برای مدتی نسبتاً طولانی از بیماری قلب رنج می برده و در بیمارستان هم چند صباحی بستری بوده است.
همدردی و آرزوی شکیبایی ام نثار سارا، برادرش و مادر مهربانشان. روانش شاد و آرامش ابدی نثارش باد.»