سینمای مستند و گریزگاهِ روایت/ یادداشت خبرگزاری «میزان» درباره «سینماحقیقت 19»

سینمای مستند و گریزگاهِ روایت/ یادداشت خبرگزاری «میزان» درباره «سینماحقیقت 19»

جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ایران با رژیم متجاوز صهیونیست یکی از مهم‌ترین رویداد‌های سال‌های اخیر بود؛ رویدادی پر از سوژه‌های انسانی و اجتماعی که می‌توانست دستمایه ده‌ها مستند شود؛ اما فضای شدیداً امنیتی اجازه حضور به مستندسازان نداد و روایت‌ها ثبت نشد و حالا جشنواره سینماحقیقت فرصتی است تا با ایجاد بخشی ویژه، هم این خلأ جبران شود و هم مسیر برای روایت‌های آینده هموارتر شود.

به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، تقریبا در حدود دو ماه دیگر جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت برگزار می‌شود؛ مهم‌ترین رویداد سینمای مستند در ایران که هر سال محفلی برای نمایش و نقد تازه‌ترین روایت‌های مستند از جامعه ایران و جهان است. اما جشنواره امسال، در شرایطی برگزار می‌شود که یکی از مهم‌ترین وقایع سال‌های اخیر، یعنی جنگ ۱۲ روزه ایران در پی تجاورز رژیم صهیونیستی رخ داده است. 

رویدادی که از نظر وسعت، شدت و اهمیت رسانه‌ای، پتانسیل بی‌پایانی برای روایت داشته و دارد، اما خروجی قابل‌توجهی از آن ثبت نشده است. این فقدان، بیش از هر چیز به محدودیت‌ها و فضای امنیتی آن روزها بازمی‌گردد؛ وضعیتی که اجازه حضور آزادانه به مستندسازان در مناطق آسیب‌دیده را نمی‌داد و باعث شد بسیاری از مستندسازان، حتی آن‌ها که با شور و اشتیاق آماده ثبت لحظه‌ها بودند، دست خالی بمانند. عدم روایت اول و درست از حمله وحشاینه رژیم صهیونیستی باعث شد که رسانه‌های معاند و وابسته به رزیم دست برتر را در ارائه خبر و ساخت مستند و ارائه آن داشته باشند. اینکه فضای امنیتی در آن دوران از شدت بالایی برخوردار بود قابل درک است اما چند مستندساز صاحب نام و مطمئنی که در سینمای مستند ایران فعالیت داشته و دارند ازعدم همکاری نهادها و سازمان‌های مربوطه گلایه داشته و دارند. 

عطش روایت در روزهای جنگ تحمیلی
مستندسازان همواره در بزنگاه‌های تاریخی و بحران‌ها به میدان آمده‌اند. از زلزله بم گرفته تا اعتراضات اجتماعی، همواره روایت‌های مستند نقش مهمی در ثبت حافظه تاریخی و کمک به فهم جامعه ایفا کرده‌اند. جنگ ۱۲ روزه نیز چنین ظرفیتی داشت؛ شهری پر از اضطراب، محله‌هایی که صدای انفجار در آن‌ها پیچید، چهره‌هایی که در لحظه‌های پراضطراب، روایت‌های انسانی و اجتماعی تازه‌ای می‌ساختند. در چنین موقعیت‌هایی، دوربین مستند می‌تواند نه فقط روایت رسمی، بلکه لایه‌های پنهان‌تر و انسانی‌تر ماجرا را بازگو کند. با این حال، در عمل تقریباً هیچ اثر مستقلی از این رخداد به‌دست نیامد؛ گویی جنگی که در رسانه‌ها جهان را پر کرده بود، در حافظه تصویری سینمای مستند ایران محو شد. 

گلایه‌های مستندسازان
چندین مستندساز در گفت‌وگوهای پراکنده طی ماه‌های اخیر، مستقیماً به این موضوع اشاره کرده‌اند. جواد موگویی در یکی از مصاحبه‌های تلویزیونی تصریح کرد: «هیچ مستندی از جنگ ۱۲ روزه نداریم.» این جمله کوتاه و تلخ، نشان‌دهنده واقعیتی است که بسیاری از همکارانش هم به شکل‌های مختلف به آن اشاره کرده‌اند؛ نه به این دلیل که سوژه نبود، به این دلیل که امکان و اجازه حضور در صحنه وجود نداشت و فضای امنیتی ایجاد شده بود که تیم‌های فیلمبرداری نمی‌توانستند وارد مناطق هدف قرار گرفته شوند، با مردم گفت‌وگو کنند یا حتی چند نما از حملات وحشاینه‌ای که انجام شده بود بگیرند. حتی در مواردی، مستندسازانی که نزدیک به محل‌های اصابت بودند، با خطر جانی یا تخریب تجهیزات مواجه شدند. این روایت‌ها نشان می‌دهد که مسأله صرفاً به «کم‌کاری» یا «بی‌توجهی» مستندسازان ربط ندارد، بلکه ریشه در سازوکارهای مدیریتی وعدم هماهنگی با نهادهای امنیتی دارد که عملاً راه روایت را مسدود کرده بود. 

سینماحقیقت و جای خالی یک بخش حیاتی
جشنواره سینماحقیقت در تمام سال‌های برگزاری‌اش کوشیده تا آینه‌ای از واقعیت اجتماعی ایران باشد. اما اگر قرار است این جشنواره همچنان «مرکز ثقل» مستندسازی ایران باقی بماند، نمی‌تواند نسبت به چنین رخداد عظیمی بی‌تفاوت باشد. یکی از راه‌های جبران، افزودن بخشی ویژه به جشنواره امسال است؛ بخشی با محوریت «جنگ ۱۲ روزه» که هم به نمایش آن‌چه ثبت شده (هرچند اندک) بپردازد و هم محفلی برای گفت‌وگو درباره چرایی این خلأ باشد. این بخش باید دو هدف اصلی داشته باشد؛ نخست، بازخوانی رسانه‌ای و تحلیلیِ جنگ و نقش روایت‌های مستند در آن و دوم، فراهم‌کردن زمینه‌هایی برای تسهیل دسترسی و هماهنگی در بحران‌های بعدی تا تجربه تلخ امسال تکرار نشود. 

جشنواره‌ای فراتر از یک سالن نمایش 
واقعیت این است که جنگ‌ها و بحران‌ها بخشی اجتناب‌ناپذیر از تاریخ معاصر ما هستند. امروز جنگ ۱۲ روزه است، فردا شاید زلزله، سیل یا درگیری دیگر. اگر ساختار مستندسازی ایران نتواند با این موقعیت‌ها هماهنگ شود، بار دیگر شاهد خلأ خواهیم بود. جشنواره سینماحقیقت می‌تواند با طراحی یک بخش تخصصی، نقش هماهنگ‌کننده میان نهادهای امنیتی، مدیریت بحران و جامعه مستندسازان را ایفا کند. به بیان دیگر، جشنواره باید فراتر از یک «سالن نمایش» عمل کند و به نهادی تبدیل شود که سازوکار تولید مستند در شرایط بحرانی را هموار می‌کند. 

ضرورت هماهنگی‌های پیشینی
یکی از گلایه‌های جدی مستندسازان، ناهماهنگی و پیچیدگی‌های اداری در روزهای جنگ بود. بسیاری از آن‌ها می‌گویند اگر از قبل پروتکل‌های مشخصی وجود داشت (برای صدور مجوز دسترسی به مناطق امن‌شده، برای همراهی نیروهای ایمنی یا حتی برای بیمه تجهیزات) می‌شد حداقل بخشی از واقعیت میدانی را ثبت کرد. اما نبود این هماهنگی‌ها باعث شد که فرصت‌های تاریخی از دست برود. بنابراین، یکی از وظایف بخش جدید در جشنواره می‌تواند همین باشد؛ یعنی تدوین یک دستورالعمل جامع برای مستندسازی در بحران، با همکاری نهادهای ذی‌ربط. 

حمایت لجستیکی و اخلاقی
در کنار مجوز و هماهنگی، مستندسازان به حمایت‌های لجستیکی هم نیاز دارند؛ تجهیزات مقاوم‌تر، خودروهای ایمن، کمک‌های اولیه و مهم‌تر از همه، آموزش نحوه کار در مناطق جنگی یا بحران‌زده. جشنواره و وزارت خانه‌های مرتبط می‌تواند بخشی از بودجه و توان خود را به این آموزش‌ها اختصاص دهند. از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که روایت جنگ، فقط ثبت انفجار و ویرانی نیست؛ پای انسان‌ها و رنج‌هایشان در میان است. بنابراین، رعایت اصول اخلاقی در مصاحبه با بازماندگان، نمایش تصاویر خشونت‌بار یا حفاظت از هویت افراد، باید جزو اولویت‌های بخش جدید جشنواره باشد. 

کارکرد آموزشی و پژوهشی
اگر چنین بخشی در جشنواره ایجاد شود، علاوه بر نمایش آثار، می‌تواند کارکرد آموزشی – پژوهشی هم داشته باشد. برگزاری پنل‌های تخصصی با حضور مستندسازان، روزنامه‌نگاران و مدیران بحران، فرصتی برای بازخوانی تجربه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه خواهد بود. چرا روایت تصویری از این رویداد غایب است؟ چگونه می‌توان در بحران‌های بعدی چنین خلأیی را پر کرد؟ این پرسش‌ها، وقتی در فضای جشنواره و در برابر رسانه‌ها مطرح شوند، می‌توانند به تغییر رویه‌ها در آینده کمک کنند. 

سینمای مستند به‌مثابه حافظه جمعی و تاریخ شفاهی 
نباید فراموش کرد که مستند، صرفاً یک اثر هنری نیست؛ مستند حافظه جمعی یک ملت است. وقتی مستندی از تجوازی وحشیانه به کشوز به درستی ثبت و ضبط نشده است، در واقع بخشی از حافظه تاریخی کشور ناقص است. آیندگان اگر بخواهند به این مقطع برگردند، با چه چیزی مواجه خواهند شد؟ چند خبر کوتاه و چند تصویر پراکنده در رسانه‌ها؟ یا مستندی عمیق که روایت‌های انسانی، اجتماعی و فرهنگی این جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را ثبت کرده باشد؟ جشنواره سینماحقیقت می‌تواند با افزودن بخش «جنگ ۱۲ روزه»، نخستین گام جدی برای پر کردن این خلأ را بردارد. 

در آخر؛ گلایه‌ای به حق از مستندسازان 
امروز، مستندسازان ایرانی از یک واقعیت تلخ گلایه می‌کنند؛ «ما جنگی ۱۲ روزه را از سر گذراندیم، اما دوربین‌های مستند نتوانستند در صحنه باشند. نه به این دلیل که اراده‌ای نبود، بلکه به این دلیل که راه‌ها بسته شد.» جشنواره سینماحقیقت، اگر می‌خواهد نامش همچنان اعتبار داشته باشد، باید در برابر این خلأ واکنش نشان دهد. افزودن بخشی ویژه برای «جنگ ۱۲ روزه» و طراحی سازوکارهایی برای هماهنگی، حمایت و آموزش، نه تنها یک ضرورت برای امروز است، بلکه تضمینی برای فرداست؛ برای آن‌که هر بحران یا جنگ بعدی، در حافظه تصویری ما بی‌صدا نگذرد. 

منبع: خبرگزاری میزان