صدور مجوز و بوروکراسی مانع مستندسازان/ کشف زندگی در دل برزخ
الهام آقالری کارگردان سینمای مستند میگوید: دنبال داستانهایی هستم که کمتر شنیده شده باشند، داستان آدمهایی که با محدودیت جسمی، ذهنی یا اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند، در دل همین سختیها، زیباییها، قدرتها و کرامتهای بزرگی نهفته است.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، الهام آقالری، مستندساز و پژوهشگر سینما، از فیلمسازانی است که بخش مهمی از فعالیت حرفهای خود را به روایت زندگی افرادی اختصاص داده که کمتر در جریان اصلی رسانهای و هنری دیده میشوند. او عضو انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند (خانه سینما) و انجمن فیلم کوتاه ایران است و در کارنامهاش ساخت آثاری چون شهر زیبای من، گاهی عشق کافی است و قهرمان به چشم میخورد.
مستندهای او اغلب به موضوعاتی چون افراد دارای معلولیت، توانیابان ذهنی، و انسانهایی که با محدودیتهای جسمی یا اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند میپردازد. نگاه انسانی، توجه به کرامت شخصیتها و تلاش برای تغییر نگرش جامعه از ویژگیهای بارز آثار آقالری است. گفت گوی فروردین امروز با او را بخوانید.
چه عاملی باعث شد مسیر حرفهای خود را در قالب مستندسازی انتخاب کنید و نه در سینمای داستانی یا شاخههای دیگر هنر تصویری؟
من از سال۱۳۹۱ به صورت حرفهای به مستندسازی پرداختم. قبل از ساخت مستند، از سال۱۳۸۳ فیلم داستانی کار میکردم و به عنوان منشی صحنه، برنامهریز، دستیار در سریال و فیلمهای سینمایی فعالیت داشتم و به مرور زمان کارگردانی فیلم داستانیام را هم از همان سال شروع کردم. اما برای روایت برخی از موضوعات نیاز به بیان دیگری در روایت داشتم و به همین دلیل به ساخت مستند روی آوردم. در فعالیت حرفهای مستندسازی را به «روایت زندگی افرادی اختصاص دادم که کمتر در جریان اصلی رسانهای و هنری بودند.» این علاقه به پرداختن به سوژههایی که کمتر شنیده میشوند، نشاندهنده تمایل به استفاده از مستند به عنوان ابزاری برای آشکار کردن و شنیدن صداهای به حاشیه رانده شده بود. سینمای مستند، با ماهیت خود که بر پایه واقعیت بنا شده، بستری مناسب برای چنین روایتهایی فراهم میکند، در حالی که سینمای داستانی یا شاخههای دیگر ممکن است اجازه این سطح از نزدیکی و پرداختن به واقعیتهای کمتر دیده شده را ندهند.
در فرآیند انتخاب سوژهها، بهویژه در آثاری که به زندگی افراد کمتوان ذهنی یا گروههای کمتر دیدهشده میپردازد، چه معیارهایی برای شما تعیینکننده است و چگونه اعتماد شخصیتها را به دست میآورید؟
راستش را بخواهید، وقتی به سراغ سوژهای میروم، اولین چیزی که من را جذب میکند، «انسانیت» آن سوژه است. من به دنبال داستانهایی هستم که شاید کمتر شنیده شده باشند، داستان آدمهایی که با محدودیتهای جسمی، ذهنی یا اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند، اما در دل همین سختیها، زیباییها، قدرتها و کرامتهای بزرگی نهفته است. برای من، مهم این است که بتوانم این جنبههای کمتر دیدهشده را به تصویر بکشم و به جامعه نشان دهم که این افراد، با تمام تواناییها و گاهی محدودیتهایشان، بخشی ارزشمند از جامعه ما هستند.
اما چطور اعتمادشان را جلب میکنم؟ این بخش حساس ماجراست. من معتقدم که کلید اصلی، «احترام» و «صداقت» است. وقتی با کسی صحبت میکنم، نه به عنوان یک مستندساز که دنبال سوژه میگردد، بلکه به عنوان یک انسان که میخواهد داستان او را بفهمد و به شکلی انسانی روایت کند، به آنها اطمینان میدهم که هدف من، دیده شدن و شنیده شدن صدای آنهاست، نه صرفاً ساختن یک فیلم. به کرامتشان احترام میگذارم و سعی میکنم در تمام مراحل، از انتخاب زاویه دید گرفته تا نحوه بیان، این احترام را حفظ کنم. معمولاً وقت زیادی را صرف صحبت کردن و شناختن آنها میکنم، بدون اینکه دوربینم را روشن کنم. این گفتوگوهای اولیه، فضایی را ایجاد میکند که در آن، اعتماد شکل میگیرد و افراد احساس راحتی بیشتری برای بازکردن حرف دلشان و به اشتراک گذاشتن تجربیاتشان پیدا میکنند.
مهمترین موانع و چالشهایی که در مسیر تولید مستند در ایران تجربه کردهاید چه بودهاند و این موانع چگونه بر شکلگیری روایت شما تأثیر گذاشتهاند؟
یکی از بزرگترین موانع، بوروکراسی و پیچیدگیهای اداری برای دریافت مجوزها و تسهیل روند تولید است. گاهی زمان زیادی صرف این مسائل میشود. محدودیتهای مالی هم که بخشی جداییناپذیر از کار مستند در ایران است. تولید یک مستند خوب، نیازمند زمان، تحقیق، و گاهی تجهیزات خاص است که تامین مالی آن همیشه آسان نیست. این کمبود منابع، گاهی مجبورم میکند تا با امکانات محدودتر کار کنم و راهحلهای خلاقانهتری برای رسیدن به تصویر مطلوبم پیدا کنم.
اما شاید چالشبرانگیزترین بخش، حساسیت خود سوژهها و جامعه نسبت به موضوع باشد. وقتی سراغ زندگی آدمها میروی، مخصوصاً کسانی که ممکن است نگاه جامعه به آنها از دریچه کلیشهها باشد، جلب اعتمادشان و حفظ آن، نیازمند ظرافت، صبر و صداقت حداکثری است. گاهی محدودیتها باعث میشوند زاویه دیدم را کمی تغییر دهم، یا بر جنبههای خاصی تمرکز کنم که در آن مقطع، قابلیت اجرایی بیشتری دارند. اما از طرف دیگر، همین چالشها باعث میشوند که به دنبال راههای خلاقانهتر برای روایت باشم. مجبور میشوم با دقت بیشتری انتخاب کنم، بر پیام اصلی تاکید کنم و از کمترین امکانات، بیشترین بهره را ببرم. در نهایت، این محدودیتها گاهی باعث میشوند روایت، فشردهتر، عمیقتر و شاید حتی انسانیتر شود.
شما مستند را بیشتر ابزاری برای طرح مسائل اجتماعی و تغییر نگاه جامعه میدانید یا آن را بستری برای بیان دغدغههای شخصی و فردی خود تلقی میکنید؟
راستش را بخواهید، من فکر میکنم این دو جنبه از هم جدا نیستند، بلکه به شدت به هم پیوستهاند. برای من، مستندسازی یک مدیوم قدرتمند است که هم میتواند آینهای در برابر جامعه باشد و هم دریچهای به دنیای درون خود مستندساز.
قطعاً، مستند ابزاری فوقالعاده برای طرح مسائل اجتماعی و تلاش برای تغییر نگاه جامعه است. من عمیقاً به این باور دارم که سینمای مستند میتواند صداهایی را به گوش جامعه برساند که شاید در گفتمان روزمره کمتر شنیده میشوند. هدف من این است که با نمایش واقعیتها، تلنگری به مخاطب بزنم و او را به فکر کردن درباره دنیای اطرافش وادار کنم.
اما از سوی دیگر، نمیتوانم انکار کنم که دغدغههای شخصی و فردی من نیز در انتخاب سوژهها و نحوه روایت تأثیرگذار است. آن چیزی که باعث میشود من جذب یک سوژه خاص شوم، ارتباطی است که خودم با آن برقرار میکنم. اینکه چرا این داستان برای من اهمیت پیدا میکند، چه چیزی در آن مرا به وجد میآورد یا ناراحت میکند، بخشی از هویت من به عنوان یک انسان و یک هنرمند است.
بنابراین، من مستند را بستری میبینم که در آن، کنشگری اجتماعی و بیان دغدغههای شخصی در هم تنیده میشوند. دغدغههای شخصی من مرا به سمت سوژههایی میکشاند که مسائل اجتماعی مهمی را مطرح میکنند و پرداختن به این مسائل اجتماعی، به نوبه خود، به من فرصت میدهد تا لایههای عمیقتری از درک و همدلی را در خودم و مخاطبانم پرورش دهم. این یک گفتوگوی دوطرفه است، هم با جامعه و هم با درون خود.
اگر محدودیتی در انتخاب موضوع و تولید نداشتید، چه سوژهای را بهعنوان پروژه آرمانی خود انتخاب میکردید و چرا؟
پروژهی آرمانی من یک مجموعه مستند بلند (شاید سریالی) است که به زندگی و دستاوردهای انسانهایی بپردازد که با وجود محدودیتهای شدید جسمی یا ذهنی، توانستهاند در زمینههایی که شاید کمتر کسی انتظارش را دارد، به تعالی برسند و تأثیرگذار باشند. منظورم فقط افراد دارای معلولیت نیست، بلکه افرادی که با شرایط بسیار دشوار زیستهاند، اما نه تنها تسلیم نشدهاند، بلکه با خلاقیت، پشتکار و نیروی درونی شگفتانگیزشان، دنیا را به جای بهتری تبدیل کردهاند. مثلاً: هنرمندان یا دانشمندانی با ناتوانیهای جسمی شدید که با وجود محدودیتهای حرکتی، آثار هنری ماندگار خلق کردهاند یا به اکتشافات علمی مهمی دست یافتهاند.
فعالان اجتماعی یا رهبران الهامبخش که در جوامع محروم یا با چالشهای اجتماعی عمیق، منشأ تغییرات مثبت و پایدار بودهاند، شاید بدون اینکه نامشان در رسانههای اصلی زیاد شنیده شود.
معتقدم که این داستانها، قدرت شگفتانگیز روح انسانی را به نمایش میگذارند و به ما یادآوری کنند که محدودیتهای جسمی یا شرایط دشوار، هیچگاه نباید مانع شکوفایی استعدادها و دستیابی به اهداف بزرگ شوند.
این پروژه، یک کاوش عمیق در مفهوم «توانستن» در اوج «ناتوانی» است. میخواهم نشان دهم که چگونه انسان با اراده و خلاقیت میتواند بر سختترین موانع غلبه کند و دنیایی را که در آن زندگی میکند، تحت تأثیر قرار دهد. این اوج آرزوی من به عنوان یک مستندساز است: به تصویر کشیدن درخشش انسانی در سختترین شرایط.
منبع: هفته نامه فروردین