مهرداد اسکویی:
تماشاگر باید کاشف باشد
مهرداد اسکویی چهره بین المللی سینمای مستند در مستر کلاسی با عنوان «تجربه های من در نزدیک شدن به شخصیت ها» تاکید کرد تماشاگر باید در اثر هنری عنصری برای کشف داشته باشد.
به گزارش ستاد اطلاع رسانی چهاردهمین جشنواره بین المللی «سینماحقیقت»، کارگاه مهرداد اسکویی مستندساز با عنوان «تجربههای من در نزدیک شدن به شخصیتها» ساعت 17:30 تا 19 جمعه 28 آذرماه و در چهارمین روز از چهاردهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» برگزار شد.
مهرداد اسکویی در این برنامه گفت: اینکه کاراکتر مستندهایی در جهان ماندگار میشوند به خاطر عمق و لایههای بسیار آنهاست. پس باید بتوانیم لایههای مختلفی از شخصیت مورد نظر را نشان دهیم که برای این کار نیاز است بتوانید با کاراکتر ارتباط نزدیکی برقرار کنید.
وی در ادامه بیان کرد: کارگردان باید در تمام فیلم با شخصیتهایش ارتباط پایسته و پیوستهای داشته باشد. چون در غیر اینصورت فیلم فراتر از موضوع مطرح شده نمیرود. اگر تماشاگر از فیلم شما کشفی نداشته باشد ما اثرهنری نداریم. ما نمیتوانیم بگوییم فیلم این را میخواست بگوید. چون ارتباط ما با فیلم قطع شده است.
این مستندساز ادامه داد: در حاشیه ساخت یکی از فیلمهایم چند نفری را دیدم که برای ساخت فیلمی آمده بودند. ظاهر این افراد را به خاطر دارم. در ظاهر و لباسشان تفاوتهای بسیاری با مردم آن منطقه وجود داشت و همین موضوع سبب شده بود که همه مردم روستا نظارهگر آنها باشند. مشخص است که فیلم آنها ساخته نمیشود. چون آنها به سوژهای برای تماشا در آن منطقه تبدیل شدند.
اسکویی افزود: هیچ ویژگی منحصر به فردی که توجه افراد را جلب کند را نباید در فیلم نشان دهیم. به عنوان مثال برای ساخت فیلمی که در کانون اصلاح و تربیت میگذرد، ما همه باید شبیه آدمهای کانون اصلاح تربیت شویم. اگر شخصیت مورد نظر از جانب چشم، حالت بدن و هر قسمتی دیگری از من احساس خطر کند، من مهاجم و متجاوز هستم. البته این رابطه به قدری میتواند عمیق شود که وقتی قرار است فیلم تمام شود، همه افراد با هم گریه کنند.
وی در ادامه عنوان کرد: این ارتباط زمانی شکل میگیرد که دو طرف به هم اعتماد کنند. مثل فیلمهای منوچهر طیاب و فرهاد ورهرام. یکی از کسانی که خیلی از او یاد میگیریم نصرالله کسراییان است. اینکه او چطور با کاراکترهای فیلمهایش ارتباط میگیرد. در کنار این افراد از نحوه ارتباط برقرار کردن عباس عطار و عکاسهای بینالملل خارجی یاد میگیرم.
کارگردان فیلم «رویاهای دم صبح» در ادامه گفت: ما باید بدانیم که کجا باید دیده شویم و کجا نباید دیده شویم. در یکی از کلاسهایی که در دانشگاه سوربن داشتم به من گفتند در فیلم «رویاهای دم صبح»، شما فقط با کاراکترها ارتباط برقرار نمیکنی، بلکه کاراکترها هم با شما (کارگردان) ارتباط برقرار میکنند. این یک رابطه دو سویه است. به صورتی که کاراکتر هم در فیلمها من را شخصیت پردازی میکنند.
اسکویی افزود: دکتر احمد الستی که حق استادی برگردن من دارند و خیلی از ایشان یاد گرفتهام جملهای دارند که خیلی مهم است. ایشان میگوید که ما به عنوان مخاطب نمیآییم که فقط شخصیتهای فیلم را ببینیم، بلکه میآییم تا فیلمساز و شخصیتها را ببینیم. فیلمهایی امروز سینمای مستند در جهان اینگونه است. از فیلمسازان جهانی هویت بخشی به خود و کاراکترها را یاد میگیرم.
این کارگردان ادامه داد: در این سالها فهمیدم که نباید خودم و هویت شخصیام را از فیلم حذف کنم و یا دیالوگی را در دهان کاراکتر بگذارم. فهمیدم که آنها سراسر به من یاد میدهند. در واقع همزمان با درک من و دادو ستد با شخصیتها از آنها یاد میگیرم و با حرفهایشان بغض میکنم. من، صدابردار و فیلمبردار اولین تماشاگران داستان آنها هستیم. اگر داستان روی ما تاثیر بگذارد و به فکر فرو برویم، فکر میکنم بعدا روی تماشاگران هم تاثیر میگذارد.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به ساخت فیلمهای مستند دروغین عنوان کرد: در این سالها در حوزه مستند فیلمهای دروغ زیادی ساخته شده که در تصویر مخاطب از آثار مستند تاثیر میگذارد. اینکه در مستندی یک بازیگر در نقش مادر شهید گذاشته میشود، نمونهای از همین موضوع است. آیا غمهایی که یک مادر شهید در طول سالیان زیادی تحمل کرده، میتواند از طریق بازیگری به ما منتقل شود.
اسکویی در ادامه بیان کرد: در واقع ما نقش این آدم را از او گرفته و فقط به خاطر چهره و کوتاه کردن زمان فیلمبرداری، بازیگری را جایگزین او میکنیم. اگر جایی در دنیا بفهمند که چنین اتفاقی رخ داده فیلمساز باید ساخت فیلم مستند را تا آخر عمر کنار بگذارد و به سراغ ساخت آثار در حوزه دیگر برود.
کارگردان مستند « آخرین روزهای زمستان» در ادامه صحبتهایش گفت: وقتی یک بچه در فیلم «آخرین روزهای زمستان» در گفتگو میگوید «من از مرگ نمیترسم، از زندگی میترسم.» چطور میتوان او را با بازیگری عوض کرد. بعد از این پلان همه ما به صورت خود میزدیم. این حس را چطور میتوان به کس دیگری منتقل کرد. مگر من این تجربه را طی کردم که بتوانم چنین چیزی بگویم.
وی افزود: او نمیترسید ولی من از مرگ میترسم. آن بچه چنین تجربهای را از سر گذرانده و با خطرات بسیاری مواجه بوده که حال به چنین حسی رسیده است. در نتیجه شاید زندگی برایش خیلی چیز جالبی نبوده باشد. شناخت ما از شخصیتهای فیلم و معرفی خودمان همراه با شخصیتها خیلی مهم است. برای آنها نباید فیلم بازی کنیم. خودمان باشیم و آنطور که دوست داریم آنها خودشان را به ما نشان دهند، ما نیز خودمان را به آنها نشان دهیم.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: اخیرا فیلم مستندی درباره موضوعی اجتماعی بیرون آمده که حرف و حدیثهایی درباره آن مطرح است. گفته میشود همه چیز برای این مستند از نو ساخته شده است. خب این اشتباه است. چراکه او میتواند در سینمای داستانی خیلی موفق شود و به عنوان یک کارگردان درجه یک خود را مطرح کند. در نتیجه چرا باید کاری کند که بعدها با صحبت یکی از عوامل دیگر نتواند به این عرصه وارد شود.
اسکویی با تاکید بر اینکه عرصه مستند جایی است که فیلم به چیزهای واقعی استناد میکند و نباید در آن دروغ گفت، عنوان کرد: متاسفانه در چند سال اخیر مستندهای فیکی در این حوزه ساخته شده است. این آثار میتواند به عرصه مستند لطمه وارد کند و باورپذیری این سینما را کاهش دهد.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره حضور عوامل برای تولید فیلمهای مستند توضیح داد: تیم ساخت مستند را باید تا جای ممکن، کوچک و کوچکتر کرد. زمانی حتی فیلمبرداری کارهایم را خودم انجام میدادم ولی الان توانایی این کار را ندارم و با خودم فیلمبردار و صدابردار میبرم.
این سینماگر ادامه داد: ولی دستیار من در حلقه دوم و مدیر تولید من در حلقه سوم و از دور مراقب ماست. چون میداند که ما وارد هالهای شدیم که کمترین افراد باید در آنجا باشد. کوچکترین حرف اضافه میتواند همه چیز را به هم بریزد. در پشت صحنه این جنس از فیلم هیچکس حتی به بهانه صدا و تصویر خراب نباید کات بگوید. کات فقط باید توسط کارگردان گفته شود.
اسکویی در بخش دیگری از صحبتهایش عنوان کرد: خیلی از مستندسازان بزرگ میگویند که موضوع برای آنها خیلی مهم نیست و چیزهای دیگری که چطور وارد موضوع شوند و چگونه پرداخت داشته باشند برایشان مهم است. از نظر من موضوع هم مهم است اما آنها میخواهند به شما چیزهای دیگری درباره چگونگی کشف یاد دهند.
وی در پایان گفت: اینقدر باید با مردم زندگی کنید تا بدانید که چطور میشود با آنها ارتباط گرفت و پروسه کشف را طی کرد. برای ساخت فیلم هربار باید از صفر شروع کرد.