مفهوم تاریخ از پایین و مستند «گلوله‌باران»

 مفهوم تاریخ از پایین و مستند «گلوله‌باران»

«گلوله‌باران» (مرتضی پایه‌شناس) که در سیزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» نمایش داده شد، بحث‌های تندی درباره آن شکل گرفت.

به گزارش ارتباطات و اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، سیدمجید رحیمی: «گلوله‌باران» را در جشنواره حقیقت سیزدهم دیده بودم و با آن بحث‌های تندی در خصوص این‌که چقدر فیلم کارگردانی دارد یا ندارد درگرفته بود. بنظرم مثل هر اثر خوب دیگری مدافعان ومخالفان تندی داشت. فیلم از تصاویر و دوربین افراد دیگری تشکیل شده و این بدان معنی است که طرحی از پیش برای تصویربرداری توسط کارگردان وجود نداشته‌ است و کارگردان از انبوه راش‌های موجود البته از زوایا و منابع مختلف در خصوص یک واقعه فیلم خود را شکل داده و باز این بدان معناست که فیلم روی‌میز تدوین ساخته شده‌است.
 

 به‌تندی ذهنم به سمت اثر دیگری از ایشان رفت «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» در آن‌جا حتی با تصاویر گزارشگر یا تصویربردار حرفه‌ای طرف نبودیم بلکه دقیقاً با فیلم‌های خانوادگی که توسط افراد غیرحرفه‌ای گرفته‌شده بود روبرو بودیم. در همین افکار بودم که دیدم جلسه نمایش دیگر تمام‌شده و فقط اندازه یک سوال وقت بود از آقای پایه‌شناس که عازم رفتن بود پرسیدم : توی کارهاتون به تاریخ از پایین نظر دارید؟  با انرژی گفت بله و توضیح کوتاهی راجع‌به علاقه‌اش به یافتن گنج در راش‌های دیگران داد، خداحافظی کردیم و من یاد کارگاهی افتادم که چند سال پیش در جشنواره سینما حقیقت برگزار کرده بودیم: «ذهنیت و سینما» در ضمن آن کارگاه آقای تهامی‌نژاد مفهوم تاریخ از پایین را مطرح می‌کرد و کارهای پیتر فرگاش را نمایش می‌داد.


 مفهومی که به‌شدت در این زمانه حکمرانی رسانه‌های اجتماعی، عرصه عمل گسترده‌ای دارد، و این چیزی بیشتر از بحث‌های کارگردانی و دعواهای حرفه‌ای در خصوص نحوه تولید مستند به ما می‌گوید؛ این یعنی اضافه شدن یک منبع مهم تاریخ به منابع رسمی تاریخ‌نگاری که جهانی دیگر را بر روی ما می‌گشاید جهانی از روایت‌های بکر بی‌پیرایه مردم معمولی،  چیزی جدای تاریخ رسمی که درگیر شئونات رسمی است  و حتی چیزی ناب‌تر از تاریخ شفاهی؛ چراکه تاریخ شفاهی نیز در اکثر موارد از گفتگوی افراد سرشناس یا مسئول درهنگامه تاریخی است،  اما «تاریخ از پایین» معمولاً روایت آدم‌هایی است که نه مسئول بودند و نه کارمند و نه حتی در مقام مطلع و کارشناس و پژوهشگر بلکه افرادی هستند که آن واقعه به‌نحوی بر آن‌ها عارض شده‌است و حالا فقط تجربه خودشان را روایت می‌کنند. قصه‌ی آن‌ها روایت دریافت‌های شخصی یک آدم معمولی است.  
 

معمولاً این روایت شخصی نقطه‌نظر جدیدی را برای ما بیان می‌کند که تا حدود زیادی از سوگیری‌های معمول تاریخ‌نگاری‌ها دور است گرچه به هزار و یک دلیل که می‌دانیم،  نمی‌توانیم آن را واقعیت ناب بنامیم.
 

 اما انگار تصویری نزدیک‌تر و واقعی‌تر از تجربه شخصی فرد موردنظر به ما منتقل می‌کند همین. و نه بیشتر، به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم ادعاهای منسوخ‌شده‌ سینمای مستقیم را در خصوص چنین تجربه‌ای تکرار کنیم. اما هر چه هست احساسی است نزدیک به فردی که شخصیت اصلی چنین روایتی است و این برای ما که برای درک جهان،  محدود به حواس ناقص پنج‌گانه هستیم، غنیمتی است.