موفق در اجرا، ضعیف در روایتگری/ یادداشت محمد تقی‌زاده درباره «پسر دلفینی»

موفق در اجرا، ضعیف در روایتگری/ یادداشت محمد تقی‌زاده درباره «پسر دلفینی»

غفلت از فیلمنامه به عنوان عنصر اصلی یک اثر سینمایی و توجه و تمرکز صِرف بر وجوه بصری و تکنیکی آثار کارتونی مهم‌ترین آسیبی ‌است که انیمیشن‌سازان ایران را تهدید می‌کند.

به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمد تقی‌زاده: «پسر دلفینی» در حالی عنوان پرفروش‌ترین انمیمیشن ایرانی را به خود اختصاص داده که دو سال پس از تولید در سینماها اکران شده و با هزینه قابل توجه 15 میلیاردی موفق به فروش 23 میلیارد تومانی شده است. به این میزان فروش باید، فروش روسیه را نیز اضافه کرد: به گفته همدانی تهیه کننده پسردلفینی، این انیمیشن قبل از نمایش در ایران در کشور روسیه اکران عمومی شده و توانسته‌ ۱۰۰ میلیون روبل معادل ۱٬۷ میلیون دلار فروش داشته باشد و سومین رتبه فروش در روسیه را به دست آورد. در حال حاضر این کارتون در رنکینگ پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران با 23 میلیارد تومان رتبه دوازدهم و بالاتر از کارتون «لوپتو» و کمدی «نهنگ عنبر2 » قرار گرفته است.
 

تحلیل زیبایی‌شناسی پسردلفینی نیز ماجرای جالبی دارد چرا که از دو کیفیت کاملا متفاوت در اجرا و فیلمنامه برخوردار است. در مواجهه نخست با تصاویر خوش آب و رنگ و فضاسازی جذابی طرف هستیم که اغراق نیست اگر کیفیت بصری پسر دلفینی را در حد کارتون‌های روز هالیوودی بدانیم و همین حظ بصری و لذتی که از تماشای یک اثر ایرانی خوش آب و رنگ از سوی تماشاگر برده می‌شود، مهم‌ترین دلیل استقبال مخاطبان از این کارتون 90 دقیقه‌ای بوده است. انیمیشنی که با انواع و اقسام تمهیدات بصری و خرده روایت‌های متعدد و مختلف سعی کرده روند روایت‌گری خود را سرپا نگه دارد غافل از اینکه انسجام و پیوستگی قصه چیزی نیست که با تعدد خرده پیرنگ‌ها و تکثر شخصیت‌ها بدست آید.
 

نقطه ضعف اصلی و برجسته پسردلفینی که به طور قابل توجهی کیفیت اجرای آن را تحت الشعاع قرار داده است، ضعف قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی ضعیفی است که کارکردی جز شلوغ‌کردن فضای انمیشن و سرگرم کردن آنی تماشاگر ندارند، این در حالی‌است که تماشاگر حرفه‌ای و باتجربه پس از گذشت مدتی کوتاه، متوجه این تمهیدات برای فرار از داستان‌پردازی می‌شود و همه آب و رنگ بصری فدای فیلمنامه ضعیف و کاراکترهای منفعل پسر دلفینی می‌شود؛ گویی تمام تمرکز و حواس انیمیشن‌ساز صرف درآوردن جلوه‌های بصری کار شده و ابتدایی‌ترین و بنیادی‌ترین بخش یک اثر سینمایی یعنی فیلمنامه آن مورد غفلت شدید قرار گرفته است.
 

«پسر دلفینی» با وجود شخصیت‌های منفعل، فراموش‌شدنی و کم‌کارکرد خود توانسته جغرافیای بومی ایران را باورپذیر به تصویر بکشد و این یکی دیگر از نقاط قوت این کارتون 15 میلیاردی به شمار می‌آید. به تصویر کشیدن باورپذیر مردم جنوب ایران، آدم‌های پرتلاش و مهربان آن منطقه و همچنین حال و هوای سواحل جنوبی ایران اتفاقی است که نه در حد اعلا اما در موقعیتی رضایت‌بخش به تصویر کشیده شده است. ناخدا مروارید با دوبله جذاب «نادر سلیمانی» شاید مهم‌ترین شخصیتی باشد که از پسر دلفینی در ذهن تماشاگر باقی بماند؛ شخصیتی جذاب‌تر و باورپذیرتر از کاراکتر پسردلفینی که به دلیل حجم زیاد اتفاقات و کنش‌های باورناپذیر، قادر به همراهی و سمپاتی تماشاگر نمی‌شود.
 

به طور کلی، تولید انیمیشین در ایران با وجود تمایلی که کودکان و نوجوانان از این گونه سینمایی دارند، تولید کم و تاحدی انحصاری است که تنها افراد با سرمایه‌های دولتی و حمایت‌های ارگانی قادر به انجام آن هستند. با توجه به پیشرفتی که صنعت انیمیشن ایران در سال‌های اخیر داشته، غفلت از فیلمنامه به عنوان عنصر اصلی یک اثر سینمایی و توجه و تمرکز صِرف بر وجوه بصری و تکنیکی آثار کارتونی مهم‌ترین آسیبی ‌است که انیمیشن‌سازان ایران را تهدید می‌کند و «پسر دلفینی» به شدت از آن متضرر شده است: گویی معضل همیشگی ضعف فیلمنامه در سینمای ایران به صنعت پرهزینه انیمیشن نیز سرایت کرده است.