احسان مفیدی‌کیا:

مستندسازیِ بحران آگاهی بخش است

مستندسازیِ بحران آگاهی بخش است

احسان مفیدی‌کیا مستندساز و منتقد سینمای مستند معتقد است، مستندسازیِ بحران از جهت آگاهی بخشی قابل اهمیت است.

به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، احسان مفیدی‌کیا درباره مستندسازیِ بحران گفت: «به طور کلی دو نوع بحران وجود دارد که بحران‌ها انسان ساخت یا طبیعی هستند. بحران‌های طبیعی مثل بحران‌های محیط‌زیستی یا اقلیمی و بحران‌های انسان ساخت مثل بحران‌های سیاسی، نظامی و جنگ که باعث و بانی‌اش انسان است. ضمن اینکه بحران‌ها را براساس ابعاد و گستره هم می‌شود دسته‌بندی کرد. یعنی بحران‌های ملی، منطقه‌ای، بین‌المللی و... که براساس اینکه ما درگیر چه بحرانی باشیم، سه رویکرد مختلف می‌شود نسبت به بحران داشت. در وهله اول رویکرد بحران گریزی است که یک رویکرد واکنشی و انفعالی به حساب می‌آید. یعنی ما اصلا انتظار و آمادگیِ لازم را نداریم که یک بحران اتفاق میفتد و باید در لحظه تصمیم بگیریم که چه کاری انجام دهیم.»
 

مفیدی‌کیا ادامه داد: «مورد بعدی رویکرد بحران ستیزی است که ما یک مقدار آمادگی داریم و شاید غافل‌گیر نشویم اما رویکردمان صرفا به این شکل است که چه کنیم تا این بحران تکرار نشود. یعنی ما نسبت به بحران فعال هستیم ولی نه اینکه بحران را به نوعی یک امر مثبت تلقی کنیم. چون به طور کلی بحران یک امر منفی محسوب می‌شود و فقط باید با آن مقابله کرد. رویکرد سوم هم داریم که بحران پذیری نام دارد و ما هر چند که می‌دانیم شرایط بحرانی، یک شرایط ناپایدارِ ناخواسته و غافل‌گیرانه است اما باید چطور عمل کنیم که از دل این بحران یک فرصت یا سرمایه‌ای به دست آوریم که یک راهبرد فوق فعال می‌شود.»
 

وی توضیح داد: «امروزه در دنیا، کسانی که مسئله‌شان بیشتر مدیریت بحران است، در مرحله بحران پذیری قرار دارند و می‌گویند ما ناگزیر هستیم. بنابراین بحران چه طبیعی باشد و چه انسان ساخت، در هر صورت یک امر ناگزیر است. جنگ هم چه بخواهیم و نخواهیم، از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و وجود خواهد داشت. این یک رویکرد ایده‌آل‌گرایانه است که بگوییم جنگ اتفاق نمیفتد. اگر به تاریخ معاصر نگاه کنید، جنگ اکراین و روسیه یا جنگ قره ‌باق و الان هم جنگ غزه؛ همگی ناگزیر هستند و شرایط به گونه‌ای است که پتانسیل این جنگ‌ها وجود دارد. اگر ما می‌دانیم این اتفاقات میفتد پس چه بهتر تا یک رویکردی داشته باشیم که بگوییم حالا که این اتفاق افتاد، ما به عنوان کسانی که با آن بحران مواجه می‌شویم، باید چه کاری انجام دهیم.»
 

مفیدی‌کیا همچنین گفت: «در قبال بحران سه فاز وجود دارد که مستقیما به رسانه برمی‌گردد. اول فاز پیش از بحران و بعد حین بحران و مورد سوم هم پس از بحران است. در هر سه فاز در مقابله با بحران‌ها، رسانه‌ها نقش‌ کلیدی دارند. در فاز پیش از بحران آمادگی و اطلاع رسانی در مقابل بحرانی که احتمال وقوع‌اش وجود دارد (چه بحران‌های طبیعی و چه غیرطبیعی و جنگ‌ها) می‌توان برای پیشگیری در ابعاد مختلف اعلام آمادگی و اطلاع‌رسانی کرد. اگر هم بحران به وجود بیاید، در همان فازی که در بحران قرار داریم، مثل الان و شرایطی که غزه دارد، مستندساز باید بنا به تکنیکی که بسته به شرایط انتخاب می‌کند و رسانه بنا به ابزاری که انتخاب می‌کند؛ می‌توانند به وظیفه‌شان عمل کنند. پس از بحران هم فاز آمادگی برای بحران بعدی است که می‌شود این نقش‌ها را برای رسانه در نظر گرفت.»
 

این مستندساز ادامه داد: «ما در کشورمان درمورد بحران‌های محیط‌زیستی-اقلیمی، مستندهایی ساخته‌ایم که خبر از وقایعی می‌دهند که در آینده نزدیک به سختی گریبان‌گیر ما خواهند بود. مثلا مستند «مادرکُشی» ساخته کمیل سوهانی درباره بحران آب است که یک مستند بسیار هشداردهنده و تکان‌دهنده است. پیام این مستند این است که احتمال قریب به یقین جنگ‌هایی که در سال‌های آینده درگیرش می‌شویم، به علت آب خواهد بود. یعنی چیزی که مستقیما با جان مردم در ارتباط است و رژیم اشغال‌گر اسرائیل و ترکیه یکی از چیزهایی که تحت اختیار می‌گیرند آب است و با آب تهدید می‌کنند. الان هم رژیم اشغال‌گر اسرائیل آب را در غزه قطع کرده است. به همین دلیل مستندساز با حساسیتی که دارد، متوجه می‌شود در آینده چه چیزهایی بستر بحران را فراهم می‌کنند.»
 

مفیدی‌کیا اضافه کرد: «یک نمونه دیگر از بحران انسان ساخت، مستند «داغ قره باغ» به کارگردانی سینا حسین‌پور، درمورد بحران جنگی بین ارمنستان و آذربایجان است. هیچکس به این مستند نیم نگاهی هم نیانداخته است و به محض اینکه جنگ ارمنستان و قره باغ شروع شود، یک دفعه مستند را از آرشیو بیرون می‌آورند و می‌گویند این مستند را ببینید که همه چیز را پیش‌بینی کرده بود و مولفه‌های درگیری را دیده است و... اگر ما فازهای مقابله با بحران و رویکرد درستی نسبت به بحران داشته باشیم و نقش رسانه را در مدیریت بحران‌ها جدی بگیریم، اینطور غافل‌گیر نمی‌شویم.»
 

این نویسنده گفت: «در تعریف بحران، سه فاکتور موثر است و تهدید، زمان و غافلگیری در همه تعاریف مختلفی که درباره بحران شنیده‌ایم، وجود دارد. این سه مورد، دقیقا مواردی هستند که ما به واسطه رسانه و مستند، می‌توانیم خودمان را در مقابل‌شان بیمه کنیم، خصوصا غافلگیری. اگر دست مستندساز را باز بگذارند و به مستندساز و هنرمند در زمینه ساخت مستندسازیِ بحران‌ اعتماد کنند، قطع به یقین کمک‌کننده خواهد بود. به دلیل اینکه زاویه دیدی که یک مستندساز حرفه‌ای نسبت به مسائل دارد، قطعا زاویه دید متفاوتی نسبت به کسی است که یا خودش بحران را ساخته یا یکی از مولفه‌های درگیر در بحران است.»
 

وی توضیح داد: «مستندساز کسی است که از یک زاویه متفاوت نگاه می‌کند و ای بسا اگر مستندسازهایی درمورد یک بحران مستند بسازند، از زوایای متعددی به آن بحران می‌پردازند. ضمن اینکه الان در جنگ غزه، هر اتفاقی که میفتد، طبیعتا ما از طریق رسانه و شبهه مستندها و مستندها می‌توانیم به آن‌ها دسترسی داشته باشیم. هر زمانی هم که فاجعه بزرگی رخ می‌دهد، سعی می‌کنند ارتباط ما را با آن جغرافیا قطع کنند و اینترنت‌ها قطع می‌شود و هیچ خبر و عکسی نمی‌توانیم دریافت کنیم. این‌ها همگی ابعاد مستند است؛ عکس‌ها، راش‌ها و... که بعدا هم می‌شود برای تولید فیلم‌های مستند از آن‌ها استفاده کرد. اگر کسی بخواهد متوجه شود که در غزه از زاویه دید یک مستندساز چه می‌گذرد، یکی از این مستندها، مستند «غزه» که محصول سال 2019 و ساخته اندرو مک‌کانل و گری کین است. این مستند از ایرلند نماینده فیلم اسکار هم شده و به لحاظ کیفی قابل توجه است.»
 

مفیدی‌کیا اضافه کرد: «مستند «غزه» درباره روزمره باریکه غزه است و با شخصیت‌هایی در این مستند مواجه می‌شویم که روزمرگی‌شان را می‌گذرانند. مثلا یک پسر جوان می‌خواهد ماهی‌گیر شود یا یک دختر که می‌خواهد نوازنده شود. فارغ از اینکه چه اتفاق سیاسی‌ای در باریکه رقم می‌خورد، از زاویه دید مستندسازی که مسئله‌اش زندگی است، متوجه می‌شویم که در غزه چه می‌گذرد. این مستند شاید کمی متفاوت از چیزی است که رسانه‌ها به ما نشان داده‌اند، به دلیل اینکه مستقیما، مسئله‌اش مردم است و مسائل سیاسی نیست و صرفا به ما نشان می‌دهد مردمی که تحت فشار جنگ و محاصره هستند، چه حال و احوالی دارند. خصوصا اینکه مخاطب این مستند، بین‌المللی است و اکران فوق‌العاده‌ای هم داشته و مستند موفقی بوده است.»

این مستندساز گفت: «بنابراین اگر مستندسازان کارشان را انجام دهند، خواست عمومی تشدید می‌شود. یعنی اگر همین الان هم مستند «غزه» را اکران کنید یا مستندهای شبیه به این که درباره غزه ساخته شده‌اند، قطعا در جهان اقبال بیشتری خواهند داشت. به دلیل اینکه شما متوجه می‌شوید، مردم عادی در آن‌جا زندگی می‌کنند و آن دو میلیون نفر، بخش قابل توجه‌شان نیروی نظامی نیستند و بچه هستند و آرزوی‌شان این است که می‌خواهند زندگی عادی داشته باشند. همچنین تعداد زیادی از آن‌ها که خانه‌شان جای دیگری است، کوچ کرده‌اند کنار ساحل در یک باریکه‌ای با پهنای حداکثر 12 کیلومتر که یک طرف‌شان را دیوار بتنی کشیده‌اند و طرف دیگرشان هم ساحل دریا است. به طرف دریا بروند کشته می‌شوند و به سمت دیوار بیایند هم کشته می‌شوند و مستندساز این واقعه را به بهترین شکل نشان داده است.»
 

مفیدی‌کیا درباره اهمیت مستندسازیِ بحران ادامه داد: «مستند خصوصا در شرایط بحران، چشم جامعه محسوب می‌شود. شرایط جنگی، به گونه‌ای است که حضور در آن عجیب و غریب و تجربه‌اش بهتر است که برای خیلی از افراد اتفاق نیفتد. مستندساز این سختی و خطر مضاعف را به جان می‌خرد تا به مردم نشان دهد در مناطقی که فقط در اخبار یا در عکس‌ها می‌بینند، چه خبر است و چه بلایی سر کسی که هم نوع ما است، می‌آید. اهمیت مستندسازیِ بحران از جهت آگاهی بخشی است و به عنوان خوراک یک جامعه آگاه، مستندساز باید برود آن‌جا ببیند و تجربه کند که برای مستندسازان همراه با خطر خواهد بود. مثلا هادی باغبانی در زمان فیلم‌برداری در سوریه شهید شد و همراه با یک تیم مستندساز رفته بود تا درمورد گروه داعش مستند بسازند.»
 

وی در پایان گفت: «انتظارم این است که کسانی که مسئولیتی از حیث سیاسی و امنیتی دارند و خصوصا در شرایط بحران، مثل شرایطی که الان در آن قرار داریم، برای مستندسازان شرایطی فراهم کنند که به عنوان یک مولفه تاثیرگذار بروند و در آن شرایط قرار بگیرند و با نظر خودشان به مسائل بپردازند. بدون کانالیزه شدن و بدون سفارشی‌سازی در مستندها، اجازه دهند که مستندساز کارش را انجام دهد و مطمئن باشند که این موضوع به نفع جبهه حق خواهد بود.»

منبع: خبرگزاری پانا