پیشنهاد مستند: «طنطوره»/ خاطرات یک تراژدی

مستند «طنطوره» ساخته تئودور کاتز مسئله خاطرات است! اینکه عاملان حادثه بخواهند یا نخواهند به یاد آوردند که در روز 23 ماه می پس از اینکه از چند جناح به آن روستای کوچک ساحلی حمله کردند و باقی مردانی که در میدان نبرد نمرده بودند را یکجا جمع کرده و همه را کشتهاند.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمداحسان مفیدی کیا: در سیاهی ابتدای مستند نوشتهای نقش میبندد: «ملتی که گذشته خود را نمیداند، اکنونی مبهم و آیندهای پنهان در مه خواهد داشت.» و بعد یادآور میشود که این فیلم آرشیوی را از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 نشان میدهد که پیش از این دیده نشده است و بعدتر هم جملاتی درباره واقعیتهای تاریخی که منتهی میشود به این دوگانه که: «اسرائیلیها آن را جنگ استقلال و فلسطینیها [روز] نکبت مینامند.»
در ادامه فیلم میرود سراغ یک مرد و سه زن سالخورده که به عبری از روزهایی میگویند که به روستای طنطوره در ساحل مدیترانه در فلسطین آمدند، روزهایی که از آن فقط خاطرات خوبش را به یاد دارند و دیگر خاطرات بدش را به یاد نمیآورند، یا نمیخواهند به یاد بیاورند! و دیگر مصاحبهشوندهها عمدتاً سربازان جوخه الکساندرونی هستند که در آن سال و در آن روستا جنگیدهاند، آنها آن وقایع را به وجود آوردهاند، فاجعهی کشتار! به قول یکیشان که سبیل پک و پهنی دارد و در جواب آلون شوارتز مستندساز که پرسید در این باره با زنت صحبت کردهای، گفت: «چه بگویم؟ بگویم که قاتلم؟» و البته این را با پوزخند گفت، بدون هیچ حس تأسفی.
تدی کاتز 20 سال پیش به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خود سراغ شاهدان و عاملان ماجرا را گرفته و همه چیز را از ایشان پرسیده و حالا شوراتز آمده سراغ او تا دوباره بپرسد که در آن سالها چه شد، او چه شنید، چرا به اتهام افترا به دادگاه رفت و در دادگاه چه گذشت و سوال بنیادیتر اینکه اساساً در طنطورهی سال 1948 چه رخداد که حتی یادآوری آن مایه خجالت و کتمان است؟
مسئله خاطرات است! اینکه بخواهند یا نخواهند به یاد آوردند که در آن روز 23 ماه می پس از اینکه از چند جناح به آن روستای کوچک ساحلی حمله کردند و باقی مردانی که در میدان نبرد نمرده بودند را یکجا جمع کرده و همه را کشتهاند! نه اینکه فراموش کرده باشند، نه! حال بعد هفتاد و چند سال هم به یاد دارند که چه شده ولی اگر بپذیرند در آن سال مستقیم با تپانچه به سر همهی اسیران جنگی نشانه رفته و شلیک کردهاند، پس چه فرقی بین آنها و نازیهاست؟
از آن طرف بازماندگان خیلی خوب در خاطر دارند که بر ساکنان طنطوره چه گذشت! روزی که مردها را از زنها و بچهها جدا کردند، همه را کشتند، چیزی حدود 280 مرد که با شلیک مستقیم گلوله یا شعلههای آتش مردند و بعد در یک چاله دفن شدند و این کاری بود که به قول خودشان «اخلاقمدارترین ارتش دنیا» انجام داده است، و البته سال بعد همان گور دسته جمعی را هم تراشیده و همه مدراک را از بین بردهاند.
طنطوره تنها یکی از صدها روستایی است که در 1948 اشغال و نابود شد و حکومتهای آن رژیم پیوسته و پیوسته هر سند و شاهدی که در این باره صحبت کرده را به طور نظاممند سانسور کردهاند و تاریخ را آنطور که بن گوریون خواسته نوشتهاند.
منِ مخاطب مستند حتی با شوارتز که خود به نحوی در پی طبیعی کردن ماجرا از راه افشا و پذیرش آن از سوی جامعهی صهیونیست و اشغالگر است، همدل نیستم. این و مثل این فجایع در فلسطین کم اتفاق نیفتاده، و گذر زمان چیزی از سیاهی آن نمیکاهد و از جرم جانیان کم نمیکند. چه اینکه درباره اشغالگران اروپایی استرالیا و آمریکا و دیگر زمینهایی که به زور اسلحه و ترس کشتار از صاحبان اصلی آن غصب شده نیز همین نظر را دارم.
خواستم مثل همیشه یادداشتی درباره یک مستند بنویسم که زوایای فنی و جوایز و عوامل را بیان کند و بعد هم کمی از داستان را مبهم بگذارم تا بیننده خودش برود و ببیند که آخر ماجرا چه میشود، اما این بار نتوانستم، همه چیز را گفتم.
منبع: روزنامه ایران