واقعیت عنصر کمیابی است/ یادداشت محمداحسان مفیدیکیا

در طول تاریخ مستند، مستندسازان همواره جایی از برداری که یک سر آن واقعیت و سر دیگر آن وهم و دروغ است قرار گرفتهاند، در 1935 «پیروزی اراده» را لنی ریفنشتال ساخت و به نماد سفارشیسازی تبدیل شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمداحسان مفیدی کیا: جیمز دبلیو.کری، نظریه پرداز علوم ارتباطات و منتقد رسانه جایی گفته است: «واقعیت عنصر کمیابی است» و حتماً این در نظرش بوده که فیلم مستند یکی از عوامل سازندهی واقعیت است، چرا که مدعی بیانگری و نمایشگری امر واقع است. این ویژگی منحصر به فرد این گونه از فیلمهاست که ریشه در زندگی واقعی دارد و کاوشگر لایههای آشکار و نهان هرآنچیزی است که پیرامون ما رخ میدهد.
چنین محصولی حتی اگر به هدف سرگرمی هم تولید شده باشد، مثل مستندهایی که با بودجههای کلان در حیات وحش ساخته میشوند، باز بر عنصر آگاهیبخشی در مورد واقعیت تأکید دارد. دیدن غرایز و خشونت شیرهای سرنگتی یا اجتماع بزرگ پنگوئنهای امپراتور در قطب هرچند در وهلهی اول سرگرم کننده باشد، اما در همان حین دادههای جدیدی از سوژه یا پیرامون آن به مخاطب میدهد و کاملاً بر واقعیت منطبق است.
هرچند فیلم مستند، غالباً به اندازهی فیلمهای داستانی هزینهبردار نیست و از حیث تعداد عوامل و فرایندهای سهگانهی تولید قابل مقایسه نیستند، با این حال برای ساختن یک مستند درخور توجه چارهای جز جذب سرمایه نیست. و حتماً وقتی پول از جایی میرسد، مصدر منابع، بر خروجی تولید تأثیر میگذارد تا منافعش تأمین شود. این سفارشیسازیها از بدو پیدایش فیلمهای مستند بودهاند، نانوک شمال را فلاهرتی با پول رولیون فرِرِز ساخت و البته جز این هم ممکن نبود که آن فیلم جاودانه ساخته شود.
مسئله از آنجا شروع میشود که قدرتها بخواهند حقیقت را به نفع خود قلب کنند و این باعث شود تا بازنمایی امر واقع که فلسفهی وجودی مستند است، بدل به یک فریب شود. وقتی به بیینده بگوییم که این یک رخداد واقعی است، در حالی که بدانیم در تمامی یا بخشی از آن دست بردهایم، این خیانت محض است. اعتماد مخاطبی که به امید واقعیت چشم به پردهی نمایش دوخته را نباید به هیچ قیمتی سلب کرد و البته که مخاطب فیلمهای مستند محدود به زمان و مکان نیستند و مثل هر اثر هنری تا زمانی که باشند، تأثیرگذارند و از آن پس هم در ذهن و جان مخاطبان باقی خواهند ماند.
در طول تاریخ مستند، مستندسازان همواره جایی از برداری که یک سر آن واقعیت و سر دیگر آن وهم و دروغ است قرار گرفتهاند، در 1935 «پیروزی اراده» را لنی ریفنشتال ساخت و به یک نماد برای سفارشیسازی تبدیل شد و حتی دیگرانی بعد از او گوی سبقت را در خوش خدمتی به اربابان قدرت و ثروت ربودند. در سمت دیگر فیلمسازان بسیاری بودهاند که واقعیت را به بهای گزافی بیان کردهاند. مثلاً رابرت گرینوالد، مستند «والمارت، بهای سنگین ارزانی» را دربارهی فروشگاههای زنجیرهای که همواره تخفیف میدهند ساخت و از ظلمی که به مشتریان و کارکنانشان میکنند گفت. این فیلم به قدری صدا کرد که تبدیل به یک مسئله مهم اجتماعی و باعث عکس العمل متقابل طرفین دعوا شد.
از این سطور و نمونههای فراوانی که میتوان برشمرد، بر میآید که مستندساز، راهی جز تأمین بودجه برای تولید و هم، گذران زندگی ندارد، اما باید بداند که واقعیت، عنصر کمیابی است و مخاطب به راستگویی و امانتداری مستندساز باور دارد و برای این هیچ قیمتی نیست.
منبع: روزنامه ایران