مستندساز و جنگ تحمیلی دوم/ یادداشت محمداحسان مفیدیکیا

مستندسازها، در برخورد با بحرانها، نه تنها نمیگریزند بلکه بر خلاف جریان حرکت میکنند تا به هستهی مرکزی رویداد برسند و خودشان، در مقام شاهد عینی، تاریخ معاصر را ببینند، تجربهی زیستن در آن را به دست آوردند و از پس آن، روایت شخصیشان را ارائه دهند.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمداحسان مفیدیکیا: اول: «شیپور جنگ که نواخته شد، مرد از نامرد شناخته میشود» و حالا دشمن قسم خوردهی ما دوباره بر این ساز ناکوک دمیده است. وقت، وقت انتخاب است. که باشیم و چه کنیم. بمانیم و وظایف خود را انجام دهیم؟ یا برویم و میدان را به دشمن واگذاریم؟ بر چه کسی پوشیده است که در میان این جنگ ترکیبی، که بنایش بر رسانهها استوار است، یکی از اصلیترین ارکان، تولید محتوای فعال برای آگاهیبخشی به مردمی است که چشمشان به صفحات روشن است تا بدانند چه چیز در اطرافشان جریان دارد. حالاست که آنچه از پیش آموختهایم را باید به کار بندیم و هرچه در چنته داریم را رو کنیم و این تجربهی یکتا را که بهایی به سنگینی جانهای پاک هموطنانمان دارد، ثبت و ضبط کنیم.
دوم: مستندسازها، در برخورد با بحرانها، نه تنها نمیگریزند بلکه بر خلاف جریان حرکت میکنند تا به هستهی مرکزی رویداد برسند و خودشان، در مقام شاهد عینی، تاریخ معاصر را ببینند، تجربهی زیستن در آن را به دست آوردند و از پس آن، روایت شخصیشان را ارائه دهند. با هر اختلاف نظر، نوع نگاه، زاویه دید و تفاوت در روش، فرقی نمیکند، در هر حال این همان اسناد تاریخی است که آیندگان از امروز ما خواهند دید. از همین روست که بر هنرمندان است که سنگینی بار این وظیفهی حرفهای را مثل همیشه به دوش کشند، خطر را به جان بخرند و صدای بیصدایان باشند. حین نوشتن همین سطور است که همکاران و دوستان نگارنده، که ارتباط داوطلبانهی من با جمعیت هلال احمر را میدانند، مستمراً تماس میگیرند تا به صاحبان امر معرفی شوند، یا مجوزی بگیرند که خودشان را به نقاط بحرانی برسانند. همین روحیهی رشک برانگیز است که قوت قلب میشود.
سوم: تاریخ مستندسازی در جنگ را که مرور کنیم، نمونههای فراوانی خواهیم دید که بعدها به عنوان سند افتخار ملتهای مظلوم بوده و متجاوز را رسوا کردهاند. چه بسا راشهایی که بعداً اسناد دادگاههای بین المللی شدهاند و گواه متقنی علیه جانیان بودهاند و از آن مهمتر، نزد افکار عمومی آیندگان، دال بر حقانیت مقاومت در برابر ظلم بوده و قضاوت صحیح ایشان را باعث شدهاند. امروز وقت ثبت و ضبط جنگی است که آشکارا بر مردم مظلوم و مقاوم ایران تحمیل شده است. مثل همان که در سال 1359 رخ داد، یک احمق جانی را پیش انداختهاند و همهی استکبار، با تمام توانش پشت او ایستاده تا این کشور را به زانو درآورد، حال آنکه ما آن روز نهالی نوپا بودیم و امروز درختی تناوریم. به قول شاعر که گفت: «گرچه گاهی تندبادی شاخهای را هم شکست، سرو میماند ولی توفان به پایان میرسد.»