خاموشی دوربینها در جنگ ۱۲ روزه، نتیجه بیاعتمادی بود

محمدرضا گودرزی مهر، کارگردان مستند «روایت دوربینهای خاموش» با اشاره به شکلگیری ایده این اثر از پرسش «در روزهای جنگ مستندسازها کجا بودند؟» تأکید کرد: خاموشی دوربینها نه ناشی از بیتفاوتی، بلکه نتیجه نبود مجوز و بیاعتمادی نهادی بود.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمدرضا گودرزی مهر کارگردان مستند «روایت دوربینهای خاموش» درباره ایده اصلی این مستند گفت: ایدهی اصلی آن، از یک دغدغه ساده آغاز شد؛ در روزهای جنگ، مستندسازها کجا بودند؟ ما شاهد بودیم که موبایلها، دوربینهای مداربسته و حتی ماهوارهها وقایع را ثبت میکردند، اما دوربینهای حرفهای اغلب خاموش میماندند. این خاموشی نه به دلیل بیتفاوتی، بلکه به علت نبود مجوز و بیاعتمادی نهادی بود. همین پرسش، موتور حرکت ما شد تا روایتهای خاموش را جمعآوری کنیم.
وی افزود: وقتی مصاحبهها کنار هم قرار گرفتند، یک الگوی مشترک آشکار شد؛ دغدغهمندی و احساس مسئولیت مستندسازان در برابر تاریخ، در کنار ناکامیها و محدودیتهایی که اجازه بروز این مسئولیت را نمیداد. ما تلاش کردیم این دوگانه را به یک ساختار روایی منسجم تبدیل کنیم: از یک طرف روایت تجربه زیسته، و از طرف دیگر روایت آنچه از دست رفت. به این ترتیب فیلم هم تاریخ شفاهی است، هم بازخوانی یک زخم؛ و نام «دوربینهای خاموش» دقیقاً اشاره به همین حقیقت دارد.
موانع و محدودیتها در تولید مستند
این کارگردان مستند بیان کرد: بزرگترین مانع، همان چیزی بود که در متن مصاحبهها بارها تکرار شد؛ بیاعتمادی نهادی به مستندساز. خیلیها حتی وقتی دوربینشان را بیرون میآوردند، با برخورد امنیتی مواجه میشدند. در نتیجه بخش زیادی از حافظه تصویری یا از دست رفت یا هرگز اجازه انتشار پیدا نکرد. چالش دوم، پراکندگی روایتها بود. ما با افرادی از نسلها و نقشهای مختلف مصاحبه کردیم و باید این تفاوتها را به یک روایت منسجم تبدیل میکردیم. مدیریت این چالش با تمرکز بر «نخ مشترک»، یعنی دغدغهی ثبت و روایت، ممکن شد.
جایگاه و کارکرد مستندساز در روزهای جنگ
گودرزی مهردرباره جایگاه مستندسازان به خبرنگار سینما صبا گفت: مستندسازی درباره جنگ معمولاً ماهها یا سالها بعد اتفاق میافتد؛ وقتی بحران فروکش کند، اسناد جمعآوری میشود و فرصت پژوهش و بازآفرینی بهوجود میآید. این نوع مستندها اغلب دقیقتر، تحلیلیتر و هنریتر هستند و آثار بسیار خوبی هم در این زمینه تولید شده یا در حال تولید است.
وی افزود: اما باید میان «مستندسازی در جنگ» و «مستندسازی درباره جنگ» تفاوت قائل شویم. مستندسازی در جنگ، یک اقدام فوری است؛ مستندساز در دل بحران دوربین را روشن میکند تا هم سند برای آینده ثبت شود و هم در لحظه بر افکارعمومی اثر بگذارد. این نوع مستندسازی میتواند به انسجام ملی کمک کند، رفتارهای درست را الگو بسازد، و جنایت متجاوز را در همان زمان آشکار کند. اشتباه گرفتن این دو با هم خطرناک است.
این کارگردان مستند ادامه داد: اگر کسی بگوید «در همان روزهای جنگ چرا مستند ساخته نشد؟»، باید توضیح داد که شرایط و محدودیتها اجازه نمیداد، ولی امروز مستندسازان مشغول ساخت آثار درباره همان جنگ هستند و نتایج ارزشمندی هم به دست آمده است. در واقع این دو مرحله مکمل هماند: یکی ثبت و اثرگذاری در لحظه، دیگری بازخوانی و تحلیل برای تاریخ.
انتخاب همکاران و عوامل
گودرزی مهر درباره عوامل این مستند بیان کرد: برای این پروژه سراغ کسانی رفتم که خودشان در میدان تجربه زیسته داشتند یا در رسانه نقش اثرگذار داشتند. معیار اصلی، صداقت و دغدغهمندی بود.از میان مصاحبهشوندگان شاخص میتوان به محسن یزدی، مرتضی شعبانی، سعید رشتیان، حامد شکیبانیا، محسن اسلامزاده، روحالله رفیعی، وحید فرجی و محسن اردستانی اشاره کرد. هر کدامشان بخشی از پازل بودند: یکی با نگاه مدیریتی، دیگری با تجربه میدانی و دیگری با نگاه تاریخی.
مخاطب اصلی مستند
کارگردان مستند «روایت دوربینهای خاموش» درخصوص مخاطبان این مستند گفت: مخاطب فیلم فقط متخصصان یا مستندسازان نیستند. اگرچه این فیلم برای بدنه مستندسازی کشور میتواند یک تجربه جمعی ارزشمند باشد، اما من آن را برای مردم عادی هم ساختهام. چون در نهایت، این مردم بودند که در میدان حضور داشتند، و این روایتها قرار است حافظه جمعی آنها را بازسازی کند. به همین دلیل در ساختار فیلم، زبان خشک پژوهشی کنار گذاشته و روایت انسانی و ملموس جایگزین شد.
بازخوردهای اولیه
گودرزیمهردرخصوص بازخوردهای این مستند تشریح کرد: بازخوردها امیدوارکننده بوده است. خیلیها میگویند این گفتوگوها توانسته تصویر صادقانهتری از جنگ بسازد؛ تصویری که نه پیروزی مطلق رسانه رسمی است و نه شکست مطلق رسانه مخالف. بعضیها هم تأکید کردند که این اثر به خود مستندسازها اعتمادبهنفس میدهد؛ چون نشان میدهد خاموشی دوربینها تقصیر بیتفاوتی نبود، بلکه نتیجه ساختارها و محدودیتها بود.
امتیاز ویژه مستند
وی افزود: امتیاز اصلی «روایت دوربینهای خاموش» صداقتی است که در روایتها وجود دارد. این فیلم نه محصول تبلیغات است و نه محصول ناامیدی. ترکیبی است از تجربههای زیسته، روایتهای خاموش، نقد ساختاری و امید به آینده. همین ترکیب باعث میشود فیلم هم برای مردم اثرگذار باشد و هم برای سیاستگذاران یک هشدار جدی.
پیام مستند برای سیاستگذاران
گودرزی مهر بااشاره به پیام اصلی این مستند تصریح کرد: پیام اصلی این مستند به سیاستگذاران خیلی روشن است؛ اگر امروز به مستندساز اعتماد نکنید، فردا حقیقت را کسانی دیگر روایت خواهند کرد. تقریباً همه مصاحبهشوندگان تأکید داشتند که نبود مجوز و بیاعتمادی نهادی باعث شد بخشی از حافظه تصویری کشور از بین برود. این یک هشدار است؛ چون تاریخ فقط جای خالی را میبیند و کسی یادش نمیماند چرا دوربینها خاموش بودند. «دوربینهای خاموش» به سیاستگذاران میگوید اگر میخواهید روایت ملی ساخته شود، باید فضای اعتماد به مستندساز را ایجاد کنید.
تفاوت مستندساز و خبرنگار
این کارگردان بیان کرد: خبرنگار کارش اطلاعرسانی است؛ سریع و کوتاه. او باید عدد، آمار و رخداد را به لحظه منتقل کند. اما مستندساز وظیفهی دیگری دارد: اقناعسازی. مستندساز با ترکیب روایت انسانی، تصویر و تحلیل، مخاطب را وارد عمق ماجرا میکند و کمک میکند فهم عمومی از سطح خبر فراتر برود.
این مستند سازتوضیح داد: به همین دلیل معتقدم که هیچ ایرادی ندارد اگر مستندساز در دل جنگ گاهی نقش خبرنگار، گزارشگر یا حتی بلاگر را بگیرد، چون اولویت در آن لحظه اثرگذاری است. اما در نهایت، تفاوت این دو در نتیجه است: خبرنگار خبر میدهد، مستندساز روایت میسازد.
خطر از دست رفتن حافظه جمعی
گودرزی مهر در پاسخ به سوالی درباره اینکه اگر این روایتها ثبت نمیشدند، چه خطری حافظه جمعی ما ارا تهدید میکرد، گفت: اگر این روایتها جمع نمیشدند، تاریخ آینده یک تصویر ناقص از جنگ ۱۲ روزه میداشت. روایت رسانههای داخلی بیشتر شبیه مارش پیروزی بود، و روایت رسانههای خارجی شکست مطلق. در این دوگانه، واقعیت میدان ناپدید میشود.
وی افزود: مستندسازان کسانی بودند که میتوانستند لایههای خاموش و ناگفته را ثبت کنند؛ پروژههای نیمهتمام، پلانهای بیسرانجام، دغدغههای انسانی و حضور مردم. اگر این بخشها از دست میرفت، فقط روایتهای تبلیغاتی یا تحریفشده باقی میماند. این یعنی حافظه جمعی جامعه نه بر اساس تجربه زیسته خودش، بلکه بر اساس روایتی وارداتی شکل میگرفت.