شنبه 13 خرداد 1402   |   اخبار مرکز ، مستند    |    مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ، بانو قدس ایران ، شبکه مستند

علی‌اکبر عبدالعلی زاده با نگاهی به مستند «بانو قدس ایران» گفت:

تولید پرتره از زنان شاخص ایرانی تسریع کننده خودشناسی است

تولید پرتره از زنان شاخص ایرانی تسریع کننده خودشناسی است

عضو شورای سردبیری روزنامه جام جم می‌گوید: برای پرداختن به جایگاه والا و اثر گذار زن در فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانی و برای ساخت آثار مستند درباره نقش اجتماعی زنان کشور به بازخوانی فرهنگ ایرانی، نیاز داریم.

به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و‌ پویانمایی ، علی اکبرعبدالعلی‌زاده، پژوهشگر ، منتقد ومدیر رسانه درباره تاثیرگذاری مستندهای پرتره و لزوم ساخت این قبیل از آثار گفت: مستندهای پرتره، با وجوه گوناگون به شرط پرداخت بی‌طرفانه و ساختار حرفه ای  یک نقطه اشتراک دارند آن هم آگاهی‌بخشی نسبت به تجربه زندگی شخص تاثیرگذار در جامعه است. سوژه بعضی از مستندها به‌صورت مستقیم در اجتماع فردی تاثیرگذار است و در بعضی از مستندها مثل «بانو قدس ایران»، به کارگردانی مصطفی رزاق‌ کریمی که روایتی از زندگی بانو خدیجه ثقفی، همسر امام‌خمینی را روایت می‌کند، به زندگی سوژه‌هایی می‌پردازد که تاثیرشان در اجتماع به‌صورت مستقیم قابل ارزیابی نیست اما با خوانش زندگی آن‌ها متوجه ردپا و تاثیر منش و نگاه آن‌ها در جریان اتفاقات مهم تاریخی می‌شویم.

عضو شورای سردبیری روزنامه جام جم  ادامه داد: ساخت این مستندها دشوار و پرزحمت است. اما نکته جالب در برخورد با این قبیل از آثار، دریافت تجربه از لایه‌های زیرین زندگی اشخاص در فرامتن یک جریان اجتماعیِ تاثیرگذار است. برای مثال در مستند «بانو قدس» متوجه زمینه های موثر در گرایش‌ خانواده و فرزندان  امام خمینی ( ره ) می‌شویم . باید بگویم که رزاق‌کریمی‌ در پرداخت این مستند کاری پیچیده و دشوار را عملی کرده است. این طیف از آثار، برآمده از جهان زیستی و تجربه فیلم‌ساز، سبک و دقت او و محیا شدن شرایط پیرامونی جامعه برای پرداختن به سوژه ای است که پیشتر امکان پرداخت نداشته ، یعنی ساخت چنین آثار حاصل یک فرایند خاص است از همین رو اصرار به توسعه تولیدات یا تکرار و تکثر این آثار امری بیهوده تلقی می‌شود چون یک آدم خاص در شرایطی خاص موفق به ساختن چنین اثری می‌شود. اما یافتن فیلمساز مناسب یک سوژه در بزنگاه تاریخی و اجتماعی کاری است که نهاد های تخصصی مثل مرکزگشترش باید روی آن متمرکز شوند.

تجربه زیستی بدون صرف هزینه

عبدالعلی‌زاده گفت: روند ساخت چنین آثار مستندی از تولید تا عرضه امری غامض و دشوار است و به‌طور کلی می‌توان گفت ساخت چنین مستندهای پرتره‌ رمزگشا می‌تواند مخاطب را با دنیای نادیده و ناشناخته‌ آشنا سازد. پرتره‌هایی بسیار درباره شخصیت‌های تاثیرگذار ساخته می‌شوند اما این‌روزها بیشتر از هرچیزی نیاز به بازخوانی تجربه‌های افراد مفید و تاثیرگذار در مرور تاریخ و تجارب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به چشم می‌خورد. از طرفی مخاطب با تماشای چنین مستندهایی زندگی افراد مهم  وموقعیت ها حسساس را تجربه می کند بی‌آن که برای تکرار آن تجربه زیستی نیاز به هزینه کردن داششته باشد. درنتیجه، پرتره‌ها با تاثیرات انسانی عمیق منجر به رشد جامعه می‌شوند. در این میان همچنان که اشاره شد مسئله مهم صداقت داشتن هنگام ساخت اثر و شیوه عرضه آن است.

ضرورت به روزرسانی و فراگیری عرضه

این پژوهشگر توسعه و به روز رسانی عرضه آثار مستند  را نیز از ضروریات این حوزه دانست وافزود:  مثالی در حوزه تجارت و فروش وجود دارد مبنی بر این‌که اگر میخی کج هم داشته باشیم، با عرضه درست می‌توان برای آن مشتری پیدا کرد. درباره آثار هنری فاخر که حتی روند کار آسان‌تر هم هست. با عرضه درست و نه سطحی می‌توان مطمئن بود که هرکدام از این آثار مستند مخاطب خاص و عام خودشان را پیدا می‌کند. نکته مهم در دسترس بودن مستندها است. یعنی باید شیوه‌ای را در پیش گرفت که با یک جست‌و‌جوی ساده مستند در دسترس تماشاگر قرار بگیرد. افراد بسیاری هستند که دغدغه، مسئله و زیست‌بومشان تاریخ ، اقتصاد یا سیاست وعلوم اجتماعی است و به مطالعه و دانش اندوزی در این حوزه‌ها علاقه‌مند هستند. اما درباره وجود چنین مستندهایی آگاهی ندارند. این مسئله حتی در حوزه تالیف هم هست. علاقمندی درباره مطالعه کتابی وجود دارد اما آن کتاب با وجود این که چاپ هم شده به راحتی در دسترس نیست و به  مخاطب عرضه نمی‌شود. امروز نباید صرفا به مخاطب سایت هاشور بسنده کرد بلکه باید از تمام ظرفیت های رسمی و غیر رسمی فضای مجازی بهره برد.

مخاطب بی‌حوصله را هم جدی بگیریم

او بیان کرد: با وجود امکانات ارتباطی جدید در دنیای مجازی درباره افرادی هم که علاقه‌شان به چنین موضوعاتی سطحی است و حوصله کمتری دارند و به تماشای کامل آثار مستند علاقه نشان نمی‌دهند، می‌توان با پخش بریده فیلم در قالب کلیپ های جذاب آن ها را به تماشای نسخه اصلی آثار ترغیب کرد. درواقع از محتوا و ماهیت مستند برای عرضه به سلایق مختلف باید گرته برداری کرد. این کار دشوار هم نیست اما چون توسط مدیران که تفاوت های نسلی با ساختار های جدید دارند در بسیاری از موارد نتیجه حاصل از آن ملموس نیست،  برایش برنامه ریزی و هزینه نمی‌شود. پیشنهاد من این است که برای چنین موضوعاتی از مدیران جوان دارای ایده‌ها ، دانش ، تجربه و خواستگاه‌های نسلی با امکانات ارتباطی جدید استفاده کرد. چون آن‌ها شناخت بهتری نسبت به نسل نو و فناوری های جدید دارند. برای مثال اگر مدیریت فضای مجازی عرضه آثار مستند به این قشر از مدیران بدهیم می‌توان شاهد این باشیم که تماشای مستندها به الویت‌های اول بخش فعال جامعه تبدیل می‌شود. چون آن‌ها ذاتا می‌توانند محتوای درست و مفید را در بسته‌های جذاب به تماشاگر ارائه دهند.چیزی که ما می بینیم و فرمول آن را متوجه می شویم ولی به اندازه نسل نو در بکارگیری و ثمر بخشی آن موثر عمل نمی کنیم.

هزارتو های جذاب را دریاب

نویسنده کتاب «ردپای سینما در 35 کشور جهان» درباره لزوم ساخت مستندهای پرتره با محوریت شخصیت بنیان گذار انقلاب اسلامی گفت: درباره امام خمینی (ره) بیشتر مستندهای گزارشی ساخته شده است. ما در حوزه ساخت پرتره درباره شخصیتی به این بزرگی ضعف داریم. بخشی از این ضعف هم نشات گرفته از ترس نزدیک شدن به چنین سوژه بزرگی است. که با انتخاب فیلمساز مناسب و تامین شرایط برطرف می شود. زیرا به مرور گذشت زمان هم ساختن مستندهای گزارشی و هم پرتره های دقیق و مرور کلی درباره شخصیت چند وجهی امام‌خمینی ( ره) نیاز است. می‌توان از کلیت تا بخشی از وجوه شخصیتی ایشان مثل وجوه تاریخی ، سیاسی، عرفانی و .... را سوژه قرار داد. برای مثال، پرداختن به وجه عرفانی یا مبارزاتی امام‌خمینی در نوجوانی بسیار جذاب و برای نسل امروز آموزنده است و خودش به تنهایی هزارتوی جذابی است.

تعدد تولید فیلم‌های متنوع با یک سوژه مشترک

عبدالعلی زاده ادامه داد: متاسفانه باوری در ایران وجود دارد که اگر یک فیلم درباره یک شخصیت مهم ساخته شود، دیگر بقیه به سراغ ساخت اثر درباره آن شخصیت نمی‌روند. در حالی که می‌توان از وجوه متفاوتی به یک شخصیت نزدیک شد. برای مثال درباره ابوعلی‌سینا سریالی در دهه شصت ساخته شده و دیگر کسی سراغ این شخصیت نرفته است درحالی که هنرمندان کشورهای دیگر به ساخت اثر درباره این شخصیت بزرگ علاقه بسیاری نشان می‌دهند. جدای از این به بسیاری از شخصیت‌های اثرگذار در انقلاب اسلامی یا فرماندهان جنگی دوران دفاع‌مقدس هم به خوبی پرداخته نمی‌شود. برای مثال آثار متعددی درباره شهید مطهری وجود ندارد. درنتیجه باید ضعف عمومی که در این حوزه وجود دارد را بررسی کرد.

نهادهای فرهنگی وظیفه خود را به جا بیاورند

مولف کتاب «سینما و جهان ایرانی» گفت: در این زمینه نهاد های فرهنگی با ماموریت های مشخص باید وظیفه خود را به جا بیاورند.

مثلا ماهیت سازمانی مثل «حوزه هنری» کار کردن در حوزه اندیشه‌های امام خمینی است و باید بیشتر به ساخت آثار آگاهی بخش در این حوزه بپردازد. مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی هم می‌تواند با ایجاد هم افزایی با چنین نهادهایی درباره این شخصیت‌های مهم تاریخی آثار بیشتری تولید کند.

ضرورت اصلی امروز جامعه آگاهی بخشی است ایین آگاهی بخشی دایره وسیعی از موضوعات ررا در بر می گیرد . گاهی اشخاصگاهی موقعیت ها و ... جملگی می توانند پاسخ به مسائل امروز باشند.برای مثال در مستند مثل «اسرار دریاچه» به کارگردانی آرمین ایثاریان با موقعیت تاریخی عجیبی رو‌به‌رو می‌شویم . کشف یک بانک اطلاعات تاریخی دست نخورده در اعماق یک دریاچه تاریخی . یک اثر داشن محور که به نظرم بعد از چند سال باید نسخه دومآن ساخته  شود تا بدانیم چه بلایی برسر این کشف منحصر به فرد آمد  و نتیجه آن چه شد؟! با توجه به جریان های رسانه ای مخرب و جعلی نیاز است که چنین مستندهایی بیشتر ساخته شوند.

بدون شک جریان های پنهانی هستند که مانع شکل گیری و قوم چنین مسیری هستند . عجیب نیست که چرا درباره موضوعاتی مثل تاریخ نفوذ استعمار، یا افرادی در تاریخ که گاه خادمند و گاه خائن مستندی ساخته نشده ؟در حالی که لازم است برای جلوگیری از تکرار تاریخ خصوصا درامر خیانت ، بیشتر به آن‌ها پرداخته شود.

هنر به زن ایرانی بدهکار است

این پژوهشگر تاریخ سیاسی  درباره لزوم پرداخت به موضوع برابری زنان در آثار مستند و ساخت آثار پرتره از زنان موفق ایرانی گفت: پیش از آن که به موضوع ساخت مستند درباره زنان ایرانی بپردازیم باید به این نکته توجه کرد که چه‌قدر درباره جایگاه زن در تمدن و فرهنگ ایران آگاهی‌رسانی شده است. با تورق صفحات تاریخ می‌توان به این فهم رسید که زن ایرانی تا چه اندازه پیش‌روتر و متعالی‌تر از زن غربی در کمیت و کیفیت زندگی بوده است. این غفلت چنان فراگیر است که باید گفت هنر به زن ایرانی بدهکار است.

عبدالعلی‌زاده گفت: زن در فرهنگ ایرانی از اسطوره و افسانه تا زندگی واقعی جایگاه قدسی وتثبیت شده ای دارد ؛ببینید  «مشی و مشیانه» در اسطوره خلقت می‌گوید زن و مرد هر دو از ریشه گیاه ریواس همزمان جان گرفته‌اند . این رویات جذاب  نشان از برابری زن و مرد از بدو خلقت در فرهنگ ایرانی دارد.

 یا اگر به جایگاه زن در زبان‌فارسی دقت کنیم می‌بینیم که زبان فارسی تنها زبان‌ دنیا است که قید زن و مرد در آن یکی است و این هم گواهی بر ریشه برابری زن و مرد در جهانبینی ایرانی است.

در حوزه میدانی و زندگی اجتماعی هم دقت کنیم  می بینیم زن دارای احترام و ارزش افزوده اجتماعی است ؛ به عنوان مثال اگر در ایران مردی زنی را کتک بزند همه  او را "نامرد" می دانند . آن شخص وقتی دارد زنی را کتک می زند خودش هم می داند که " نامرد " است ! درحالی که در کشوری چون فرانسه یکی از ابزار ابراز قدرت مردان کتک زدن زنان است. باورش سخت است اما حقیقت دارد چون برخلاف ادعاها و دروغ های تکرار شونده در آمار جهانی هرساله فرانسوی ها در رتبه نخست خشونت علیه بانوان هستند و جالب تر این که انگلیسی ها رتبه دوم را دارند ! به نظرتان این سوژه مناسبی برای تولدی مستند و آگاهی بخشی نیست ؟ چرا چنین سوزه هایی ساخته نمی شود ؟ آیا جریانی در کار است ؟!

 در ایران از دیرباز مادرانگی دارای احترام است و همه این موارد نشان از برابری عمومی  زن و مرد و برتری خاص زن در فرهنگ ایرانی دارد . برتری ای که مبنی بر ابزار جنسی نیست بلکه به ذات و نقش آفرینی بشری زنان متکی است.

تبیین جایگاه استراتژیک زن ایرانی

این پژوهشگر افزود: برای پرداختن به جایگاه والا و اثر گذار زن در فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانی و برای ساخت آثار مستند روزآمد درباره نقش اجتماعی زنان ایرانی به بازخوانی فرهنگ ایرانی به‌منظور بازشناسی رویدادهایی که زنان از گذشته  تا امروز در آن ها تاثیرگذاری داشته اند نیاز داریم. از زنان پادشاه در تاریخ بگیرید تا اثر گذاری زنان در جنبش های اجتماعی و دینی مثل جنبش تنباکو تا پیروزی انقلاب اسلامی و رشد دانش و ... امروز . اینگونه می توانیم اهمیت استراتژیک زن ایرانی را بفهمیم و متعاقبا بفهمیم یورش به ساحت زن ایرانی چرا برای رقیب فرهنگی و دشمنان ما امری مستمر و دائمی و بدون تعطیلی است.

عبدالعلی زاده در ادامه تصریح کرد: بسیاری مسائل که ما آن ها را برآمده از تحولات اجتماعی می دانیم در واقع حاصل روند های برساخته رقیب یا دشمن فرهنگی ماست . به نحوی که در غفلت ما بصورت آشکار سناریو های تاریخی ای را علیه ما به اجرا در می آورند؛ برای مثال همین معضل کشف حجاب امروز ، از دوران گذشته به عنوان ابزار نابودی اجتماع به کار آمده . داستان استر در کتاب عهد عتیق را بخوانی که چگونه یهود از نجابت و مقاومت ملکه ایران در برابر کشف حجاب فتنه می سازد تا سقوط تمدن اسلامی در اندلس تا برسیم به کشف حجاب توسط رضا خان تا همین اعتشاشات اخیر. این همه انرژی منفی برای کشف حجاب زن ایرانی ازز کجا می آید .آن هم با تکرار عناصر ؟ خیلی ها فکر می کنند مسئله‌ای چون «آغوش رایگان» امری مدرن است در حالی اکه این ابزار ریشه در تاریخ دارد. هنگام مطالعه تاریخ اندلس می‌ببنیم که در آن زمان هم این انحرافات اجتماعی  مثل آغوش رایگان یا بوسه رایگان وجود داشته است. ابزاری که به کشق حجاب و عادی سازی روابط  نا محدود زن و مرد و در نهایت فساد عمومی و سقوط اندلس انجامید . آیا این ها هریک سوژه چند فیلم مستند نیست ؟ چرا مستند با این مضامین ساخته نمی شود عحیب نیست ؟!  

او در پایان افزود : حرفم این است که باید به فرهنگ مراجعه و نسبت به آن شناخت پیدا کرده و به آن اعتماد کرد. این‌گونه خواهیم توانست  بار دیگرکاروان سالار تمدن جهان باشیم و یکی از مهمترین تسهیل کنندگان این بازخوانی فرهنگ و تسریع خودشناسی آثار مستند جذاب است.

لینک کوتاه خبر : http://defc.ir/Post/6186/