شنبه 26 خرداد 1403   |      |    حسام اسلامی ، مستند رویاباف و قاضی

درباره مستند «رویاباف و قاضی» ساخته حسام اسلامی/ رفقای خوب

درباره مستند «رویاباف و قاضی» ساخته حسام اسلامی/ رفقای خوب

در «رویاباف و قاضی» حسام اسلامی مانند «پروژه ازدواج» شخصیت‌هایی جذاب مقابل دوربینش دارد که میل به تماشا و تعقیب سرنوشتشان را بیشتر می‌کند.

به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محدثه واعظی‌پور: در آغاز مستند «رویاباف و قاضی» حسام اسلامی، کارگردان روبروی قاضی نشسته و درباره موقعیت بغرنجی که در آن گرفتار آمده، توضیح می‌دهد. دوربین، توجه تماشاگر را به او، به عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم جلب می‌کند. ابتدا، ذهن بیننده متوجه کارگردانی است که فیلمش ناتمام می‌ماند، اما این تمام ماجرا نیست. فلاش بکی به یک سال قبل، تماشاگر را با شخصیت‌های دیگری آشنا می‌کند که حضورشان، جدا از آنکه مسئله اصلی فیلم را بازگو می‌کند (تلاش برای یافتن گنج و تحقق رویاهای یک گروه)، بحرانی اجتماعی را به یادمان می‌آورد.

«رویاباف و قاضی» مانند «پروژه ازدواج» یکی دیگر از مستندهای اسلامی، قرار نیست مستقیم و شفاف، به موضوعِ تلخیِ جهانِ بدون رویا، آرزوهای دست نیافتنی و عنوان‌هایی از این دست اشاره کند. اگر چه که هر دو فیلم درباره این دو بحران انسانی عمیق هستند، اما در «پروژه ازدواج» نمایش زندگی بیماران مبتلا به آسیب‌های روانی در یک محیطِ کمتر دیده شده (بیمارستان روانی) در مواجهه نخست، ذهن تماشاگر را با آن جهان تیره و سرد و گاه ترسناک مواجه می‌کند. جهانی که اتفاقا بر خلاف تصاویر فیلم‌های داستانی، ظاهرا شبیه دنیای انسان‌های عادیست و در آن نیاز به ارتباط، دیده شدن، عشق ورزی و حتی تشکیل خانواده مشهود است.

از این منظر، «پروژه ازدواج» تاثیرگذار و غمگین کننده است و فاصله بیینده را با بیماران مبتلا به اختلالات روانی، کم می‌کند. در «رویاباف و قاضی» اسلامی مانند «پروژه ازدواج» شخصیت‌هایی جذاب مقابل دوربینش دارد که میل به تماشا و تعقیب سرنوشتشان را بیشتر می‌کند. فیلم، با قاب‌هایی ثابت و بدون موسیقی، به ذاتِ طبیعتِ بکرِ منطقه وقوع رخدادها وفادار است، افکت‌های صوتی، صداها و آواهای برگرفته از طبیعت، فضای فیلم را پر کرده و به نماها جان داده، در عین حال، به جهان واقعی وقوع رخدادها وفادار است. فیلم تلخ نیست، اگرچه آنچه نمایش می‌دهد رنج و اندوه مردم یک منطقه است. اما روحیه ایرانی، از دل این شرایط بحرانی، خودش را در شوخی‌ها، متلک‌ها و رابطه مهدی و دوستانش، عیان می‌کند و فیلم را سرحال و سرزنده نگه می‌دارد.

از میان شخصیت‌های فیلم، مثلث حسام، خانم قاضی و مهدی، مهمتر هستند. حسام، کمتر مقابل دوربین است و حتی صدایش را در معدود صحنه‌هایی می‌شنویم، او حاضرِ همیشه غایبی است که حضور خود را به رخ نمی‌کشد. به عنوان فیلمساز و هنرمند، در مقابل قاضی، آرام و محتاط و دست به عصاست و البته با زیرکی و رندی، با گروه حفاری، همکاری می‌کند. مهدی و گروهش، (علی، محمد و کمال) نمونه‌ بسیاری از ساکنان منطقه هستند که رویایشان را در گذشته جستجو می‌کنند. مردمی که اغلبشان به گنج دست نیافته‌اند، آمار و دلیل منطقی هم برای دل بستن به یک رویای جمعی مشترک ندارند، اما پیر و جوان، همچنان تیشه به دست، دشت و کوه را  می‌کنند. فیلمساز به آنها نزدیک می‌شود، به خلوتشان راه می‌یابد و آنها را، آنگونه که هستند (با همه تناقض‌هایشان) به تصویر می‌کشد.

مهدی و علی فقیر نیستند، اما جاه‌طلبی و امیدشان برای تغییر سرنوشتشان (شاید در سریع‌ترین زمان ممکن) آنها را به سمت حفاری برده است. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این مثلث، خانم قاضی مقتدر و حاضر جوابیست که در فضای مردانه دادگاه، یک‌تنه میدان‌داری می‌کند. فیلمساز با فاصله، و از دور به خانم قاضی وظیفه‌شناس و دقیقِ شهر نزدیک می‌شود و او را فقط در محیط اداری به تصویر می‌کشد، حضور یک شخصیت زن در چنین فضایی بسیار جالب است. این شخصیت احتمالا برای مخاطب غیرایرانی، جذاب‌ترین شخصیت فیلم است به این دلیل که تصویری تازه از زنان ایرانی (آنهم در فضای کنونی) ارائه می‌دهد.

حسام اسلامی در «پروژه ازدواج» و «فرار از قصر» (که تهیه‌کننده آن است) نشان داده تمایل به روایت و شاید نوعی از قصه‌گویی دارد که در عین وفاداری به سینمای مستند، آثارش را به سینمای داستانی نزدیک می‌کند. می‌شود این رویکرد و نگاه را دوست نداشت، اما این توجه به روایت است که آثار اسلامی از جمله «رویاباف و قاضی» را دلپذیرتر می‌کند. او در آثارش، علاوه بر نمایش رخداد و ثبت واقعیت، شخصیت‌ها را معرفی و مسیر آنها را دنبال می‌کند. به نظر می‌رسد در «رویاباف و قاضی» او با گروه حفاری، همدلی دارد. شاید به این دلیل که آنها مثل ما، بخشی از مردم این سرزمین هستند که رسیدن به رویاها و آرزوهایشان محال یا سخت شده است. «رویاباف و قاضی» دو پایان دارد، پایان نخست با واقعیت همخوانی بیشتری دارد. پایان دوم، شاید رویای حسام است که دوست دارد، شخصیت‌های فیلمش بلاخره در دل سنگ و خاک و تاریخ، رویایشان را کشف کنند. این پایان خوش، پاداش مهدی، علی و محمد است. رفقایی که تلخی روزگار، رویاهایشان را نابود نکرده است.

منبع: ماهنامه فیلم امروز  

لینک کوتاه خبر : http://defc.ir/Post/7548/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%C2%AB%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%81_%D9%88_%D9%82%D8%A7%D8%B6%DB%8C%C2%BB_%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87_%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/