مسعود قدسیه در «در ستایش یک رنگ» با خلق جهانی سیاه و سفید و شخصیتی تنها، قدرت امید و تغییر را در شهری آلوده به تصویر کشیده است.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مسعود قدسیه، کارگردان انیمیشن «در ستایش یک رنگ» درباره موضوع و چگونگی شکلگیری این اثر گفت: این انیمیشن درباره شهری است که به سبب وجود کارخانهای، میزان آلودگی در آنجا زیاد است و حیوانات به این خاطر از بین میروند. در این بین، هنرمندی در این شهر زندگی میکند که فعالیت هنری خود را ادامه میدهد. این هنرمند هر قدر از درآمدی که بدست میآورد را برای نجات پرندهها که در معرض این آلودگی جان خود را از دست میدهند، هزینه میکند اما در پایان، این هنرمند هم در این شهر میمیرد.
وی در رابطه با انتخاب این ایده بیان کرد: ایده اولیه از همان روزهای دوران کرونا شکل گرفت؛ زمانی که آدمها ماسک به چهره داشتند. در آن دوره، هر روز در خیابان، محل کار و زندگی روزمره ماسک میزدیم. درواقع آن آلودگی همیشگی و حس تلخی که آدمها، دوستان و آشنایان یکییکی از بین میروند و هیچ کاری از دست کسی برنمیآید، نقطهای شد که ایده اولیه از آنجا رقم بخورد. ایده پرنده هم از جایی دیگر به ذهنم رسید. یک روز صبح حوالی ساعت شش، در خیابان ولیعصر قدم میزدم. در آن سکوت صبحگاهی، صدای پرندهای به گوشم خورد. با خود گفتم اگر این صدا به گوش نرسد، چه اتفاقی میافتد؟ همین پرسش جرقهای شد برای شکلگیری ایده پرنده در دل آن شهر.
این کارگردان درباره مخاطبان و بازخورد آنان نسبت به تماشای در «در ستایش یک رنگ» گفت: مخاطب این اثر عمدتا عام و بزرگسال است. فیلم تاکنون در چند جشنواره بینالمللی حضور داشته و آخرین حضورش مربوط به جشنواره محیطزیست در کانادا بود. بر اساس بازخوردهایی که دیدم، میتوان گفت واکنشها مثبت بوده است. درواقع مخاطبان توانستند با فضای اثر ارتباط برقرار کنند؛ شخصیتی که در فیلم به تصویر کشیده شده، کاملا تنهاست، او با هیچکس همراه نیست و فقط با ایدهها و افکار خودش در برابر اتفاقات جاری در آن شهر مقابله میکند. همین ویژگی باعث شد که تماشاگران با شخصیت و فضای فیلم ارتباط خوبی برقرار کنند و بازخوردهای مثبتی بدهند.
قدسیه در خصوص چرایی انتخاب عنوان در ستایش یک رنگ برای این اثر توضیح داد: تمام فضای فیلم سیاه، سفید و خاکستری است؛ شهری که هیچ رنگی در آن وجود ندارد. لحظهای که شخصیت اصلی خود را برای مقابله با آلودگی فدا میکند و از بین میرود، درواقع معجزهای رخ میدهد. پس از مرگ او، اتفاقی شبیه معجزه پیش میآید؛ بعد از سالها بارش برف آغاز میشود، آلودگی شسته میشود و رنگ سفید بر فضای شهر غلبه میکند. همچنین در تمام پلانها درختی بریدهشده وجود دارد که شبیه انسان است؛ مانند نخلی که میگویند شبیه انسان است. از میان شاخهها و تنه همان درخت، قطرهای خون جاری میشود. این تنها رنگی است که در سراسر فیلم دیده میشود و همان لکه سرخ، معنای ویژهای را در دل اثر رقم میزند.
وی فیلمنامه را مهمترین چالش این انیمیشن دانست و افزود: بخش قصه و فیلمنامه برای من بزرگترین مسئله بود. با اینکه کار کوتاهی بود اما بیش از یک سال طول کشید تا ایده اولیهای را که خودم نوشته بودم به سرانجام برسانم و طرح آن تصویب شود. درواقع چالش اصلی از آنجا شروع شد که موضوع اثر در حوزه محیطزیست بود و همین باعث میشد شباهتهای زیادی با آثار دیگر پیدا کند. حدود ۹ تا ۱۰ ماه پس از آغاز کار و شروع تولید، یکی از دوستانم فیلمنامه را خواند و گفت اثری بسیار شبیه به آن، در قالب یک کار بلند ژاپنی، قبلا تولید شده است. این موضوع واقعا برایم شوک بزرگی بود. به همین خاطر، فیلمنامه را بازنویسی کردم. به هر روی این فرایند برایم بسیار دشوار بود؛ چراکه در ظاهر شاید مخاطب تنها یک انیمیشن هشت دقیقهای ببیند که شخصیتها در آن میآیند و میروند اما خلق دنیایی که در ذهنم داشتم و عینیتبخشیدن به آن یکی از سختترین تجربههایم بود.
«در ستایش یک رنگ» در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران نمایش داده میشود.
منبع: خبرگزاری برنا